menusearch
labkhandsabz.ir

اژدهاک، آتش انتقام در قفس اجرایی تک‌نفره!

جستجو
دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ | ۱۸:۴۳:۳۴
۱۴۰۴/۳/۲۵ يكشنبه
(0)
(0)
اژدهاک، آتش انتقام در قفس اجرایی تک‌نفره!
اژدهاک، آتش انتقام در قفس اجرایی تک‌نفره!

مهدی صالحی

لبخند سبز - علی جهانجونیا با جسارتی تحسین‌برانگیز، اثری از اسطوره‌ی تئاتر ایران، اژدهاک - لبخند سبز بهرام بیضایی، را در قالب اجرایی تک‌بازیگرانه به صحنه می‌آورد. نمایش «اژدهاک» بخشی از پروژه بزرگتر «هرشنبه با بیضایی» نه فقط بازخوانی یک متن که آزمونی جسورانه در مرزهای بدن بازیگر به‌مثابه ابزار روایت است. جهانجونیا در نقش «اژدهاک»، چهره‌ای اساطیری آغشته به کینه و اضطراب، با حرکات فیزیکی تند و تغییرات لحظه‌ای چهره، دنیایی از خشم و انتقام را در فضایی مینی مال می‌آفریند. او خود را محصور در دیوارهای نمادین تماشاخانه طهران می‌کند، جایی که مخاطب را به دژی می‌کشاند که «درهایش را بر مردم بسته‌اند».

نکته درخشان اجرا، تبدیل متن پیچیده بیضایی به زبانی بدن‌محور است: جهانجونیا با ایفای همزمان چندین شخصیت، از جمله راوی، قربانی و مهاجم، تنها با تکیه بر تغییرات صدا و زاویه بدن، مرز بین واقعیت و توهم را محو می‌کند. صحنه‌ای که او با مارهای خیالی کینه ورزی می‌کند ــ حرکاتی مارپیچ با دستانی لرزان ــ نماد درهم‌تنیدگی خشونت و ترس است. اینجا بازیگر نه روایت‌گر که خود اسطوره‌ای زنده است؛ موجودی که «مرگ‌باد سیاه» شهر را بلعیده و اکنون زهرش را به دیوارهای تئاتر می‌پاشد.

اما جهانجونیا با چالشی دوگانه دست‌وپنجه نرم می‌کند: از سویی می‌خواهد وفادار به هسته تراژیک متن بیضایی بماند، و از سوی دیگر، در مقام کارگردانی جوان، به‌دنبال زبانی آوانگارد و گسسته از سنت‌های پیشین است. این تقابل گاه به نقطه‌ضعف اجرا بدل می‌شود؛ شتاب بیش از حد در روایت و تمرکز افراطی بر فرم فیزیکی، عمق روان‌کاوانه شخصیت را قربانی می‌کند. همان‌طور که منصور سجاد، منتقد، اشاره کرده: «بازیگر آنقدر درگیر تغییر نقش‌هاست که فراموش می‌کند چرا اژدهاک اصلاً باید برای مخاطب مهم باشد». بااین‌حال، همین ریتم سریع، نمایش را به تجربه‌ای نفس‌گیر بدل می‌کند؛ گویی جهانجونیا می‌خواهد با سرعت، بر محدودیت‌های اجرای تک‌نفره غلبه کند.

اژدهاک - لبخند سبزطراحی صحنه، عمداً عاری از جزئیات اضافه است: تنها چند نور متمرکز و سایه‌های بلند که بر دیوارهای خالی می‌افتند. این سادگی، همسو با دیدگاه جهانجونیا درباره تئاتر است: «نمایش واقع‌گرا جایی در تئاتر امروز ندارد؛ هر عنصر باید دلیلی برای بودنش داشته باشد». نورهای تیز و سرد، صحنه را به سلول انفرادی اژدهاک بدل می‌کند، گویی او در زندان ذهن خودش اسیر است. اما گاه همین مینیمالیسم بیش‌ازحد، متن را از بستر اساطیری‌اش دور می‌کند؛ اژدهاک بیضایی بدون نشانه‌های نمادین (مثل مار یا دژ) برای تماشاگر ناآشنا ممکن است صرفاً «مردی عصبانی» به‌نظر برسد.

جهانجونیا در مصاحبه‌ها تأکید دارد که قصدش احیای متون بیضایی با نگاهی نو و بدون تکیه بر «ریخت‌های آیینی و سنتی تکراری» است. او پروژه «هرشنبه با بیضایی» را پاسخی به «ایستایی تئاتر ایران» می‌داند و اصرار دارد که این مسیر را جوانان ادامه خواهند داد. اما پرسش اینجاست: آیا اجرای اژدهاک ــ با همه جسارتش ــ واقعاً از کلیشه‌های دیگری فرار کرده است؟ برخی تماشاگران در نظراتشان به «شباهت عجیب حرکات به اجراهای تجربی دهه ۷۰» اشاره دارند. این نشان می‌دهد جهانجونیا هنوز در میانه راه یافتن صدای منحصربه‌فرد خود است.

در پایان، «اژدهاک» بیش از آن‌که روایتی اساطیری باشد، تصویر انسان معاصر در چنبره خشم بی‌امان است. جهانجونیا با بدن عرق‌ریزان خود، فریادی را نمایندگی می‌کند که از اسارت سیستم‌های سرکوب‌گر بلند شده‌است. اجرا اگرچه در پرداخت عمق تراژیک متن بیضایی کاملاً موفق نیست، اما سندی زنده از تولد کارگردانی جسور است که می‌خواهد تئاتر را از انجماد نجات دهد. همان‌طور که یکی از تماشاگران نوشته: «این نمایش ثابت کرد می‌توان اسطوره را به تجربه‌ای فراموش‌نشدنی تبدیل کرد، حتی اگر مرزهایش با آشفتگی باریک باشد».

مرتبط با این بخش
نقد نمایش دایره گچی قفقازی، داستانی تمثیلی از عدالت و اخلاقزندگی گالیله در صحنه نمایش تهران نقد نمایش مهمان عوضی به نویسندگی و کارگردانی عباس ایمانی نقد نمایش «این زندگی مال کیه؟»، پیکاسوی فلج در نبرد مرگِ باکرامت!احیای شعر ایرج میرزا در تئاتر؛ آوازِ ول‌شدگان بر صحنه شهرزادبوسه‌های ناتمام، پارادوکسی که صحنه را گروگان گرفت جایزه‌های جهانی برای اثری که توالت‌های عمومی را به صحنه تئاتر بدل کرد! اپرای عروسکی عاشورا؛ نقطه تلاقی تعزیه، موسیقی و تکنیک‌های نمایشی معاصر(منتشر شده در ایرنا و جام جم)امشب به صرف بورش بدون خون، حمام سردی که عشق در آن غرق شد!باخ، وقتی موسیقی، دیالوگ صحنه را می‌نوازد!نقد نمایش «من، او، آن»، روایتی زنانه از گم‌شدگی در آخر خطپرواز در ذهن اوتیستیک، وقتی تئاتر، مرزهای نادیده را می‌شکند!محاکمه سقراط در زندان اصفهان یا تهران؟هورباکس: طنین فریادهای گم‌شده در پیچ‌وخم‌های چهارراه ولیعصرماهی‌ای که در تور ایستایی گرفتار شد؛ نقد نمایش «ماهی رها» به کارگردانی ژاله صامتی
نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر
هدر سایت
هفته نامه خبر سبز
رپرتاژ آگهی
تبلیغات
تبلیغات2
تبلیغات3
تبلیغات4
تبلیغات5
دانلود نشریات لبخند سبز
آخرین اخبار
طراحی توسط سایت ساز خبری