احیای شعر ایرج میرزا در تئاتر؛ آوازِ ولشدگان بر صحنه شهرزاد
مهدی صالحی
لبخند سبز - نمایش با الهام از منظومه عاشقانه ایرج میرزا داستان زهره (الهه زیبایی) و منوچهر (جوانی زمینی) را در قالب یک کنسرت نمایش روایت میکند. مهرداد آبجار با تلفیق هوشمندانه اشعار کلاسیک قاجار با طنز معاصر و موسیقی زنده اثری خلق کرده که هم میراث ادبی را احیا میکند و هم نقدهای اجتماعی سیاسی را در لایههای زیرین داستان جای میدهد. اشاره به ممیزی هنری و محدودیتهای ایدئولوژیک در قالب طنز از نقاط برجسته متن است. بااینحال گاهی افزودن شوخیهای امروزی به اشعار تاریخی موجب شکاف لحنی میشود.
۲. کارگردانی و نوآوری هنری
آبجار با استفاده از فضاسازی مینیمال و تمرکز بر دیالوگها امکان درخشش بازیگران و موسیقی را فراهم کرده است. ایده تبدیل گروه موسیقی (گروه «آوای موج» یا «ول شدگان») به یکی از شخصیتهای نمایش بهجای پسزمینه بودن از خلاقیتهای چشمگیر کار است. این رویکرد ریتم پویایی به اثر بخشیده هرچند در برخی سکانسها غلبه موسیقی بر دیالوگها وضوح کلام را کاهش میدهد.
۳. بازیگری و عملکرد هنرمندان
آرزو کریمی زند (زهره): اجرایی نرم و چندلایه ارائه میدهد که ظرافتهای عاطفی نقش را بهخوبی منتقل میکند.
رضا صمدپور (ایرج): با ترکیب طنز و جدیت شخصیت شاعر قجری را باورپذیر میکند و فاصله تاریخی را با مخاطب امروزی میزداید.
مهدی رکنی (منوچهر): با تن صدای خاص و حرکات ریز تضاد درونی شخصیت را عینی میسازد.
امیر غفارمنش (راوی): حضوری تسلط بر صحنه دارد و نقش دوگانه «راوی ناظر ارشاد» را با طنزی تلخ اجرا میکند که به نقد سیستمهای نظارتی هنر میانجامد.
نکته ضعیف: هماهنگی نامتوازن برخی هنروران فرعی لحظاتی از نمایش را تحتالشعاع قرار میدهد.
۴. عناصر فنی و زیباییشناختی
موسیقی: قلب تپنده نمایش است. اجرای زنده گروه با سازهای جنوبی (نیانبان) و ریتمهای آفریقایی فضایی غنی میسازد و نمایش را از قالب متعارف تئاتر خارج میکند.
صحنهپردازی: سادگیِ هوشمندانه دکور با المانهای نمادین (مثل پلکان مرکزی) تمرکز مخاطب را بر سیر داستان حفظ میکند.
نورپردازی: اگرچه در صحنههای دراماتیک مؤثر است اما در بخشهای نوازندگان فاقد ظرافت لازم گزارششده و گاه با حرکتهای بیمورد عوامل تداخل ایجاد میکند.
صدا: مشکلات فنی در صندلیهای انتهایی سالن وضوح دیالوگها و آوازها را مختل میکند.
۵. درونمایهها و تأثیر اجتماعی
نمایش با محوریت «عشق بهمثابه رهایی» مفاهیمی مانند غرور جنون و آزادی را واکاوی میکند. طنز گزنده اثر ابزاری برای نقد ساختارهای قدرت (سانسور ممیزی) و بازتاب دغدغههای معاصر هنرمندان ایرانی است. همچنین احیای اشعار کمتر شناختهشده ایرج میرزا گامی ارزشمند در معرفی ادبیات کلاسیک به نسل جدید است. استقبال گسترده مخاطبان و تمدید اجراها در تهران و شهرستانها (مثل شیراز) گواه موفقیت این اثر در ترکیب سرگرمی و عمق محتوایی است.
جمعبندی نهایی
«ایرج زهره منوچهر» اثری جسورانه و نوآورانه است که با احیای میراث ادبی ایران و تلفیق آن با زبان امروزی هم مخاطب را میخنداند و هم به تأمل وامیدارد. هرچند کاستیهای فنی (صدا نور) و لحظات ضعف در هماهنگی گروهی از کمال آن میکاهد اما قدرت بازیگران خلاقیت کارگردانی و عمق محتوایی آن را به یکی از آثار متمایز تئاتر معاصر تهران تبدیل کرده است. این نمایش نهفقط یک سرگرمی بلکه «سفری موزیکال به دنیای عشق و اعتراض» است.