نقد نمایش «من، او، آن»، روایتی زنانه از گمشدگی در آخر خط
مهدی صالحی
لبخند سبز - «من، او، آن» نخستین تجربه کارگردانی مهتاب مرادی است که با جسارت به سراغ بازخوانی «گمشدگی انسانها در واپسین لحظات زندگی» میرود. نمایش با الهام از ساختار رمانهای مدرن، داستان تلاقی «عشق» و «خیانت» را در فضایی تاریک و عاطفی روایت میکند، جایی که شخصیتها در تقابل «من برتر» خویش با «او» و «آن» های زندگیشان، هویت خود را به چالش میکشند. مرادی در گفتوگو با ایران اکونومیست تأکید میکند: «مسئله زنانگی برایم حیاتی بود؛ میخواستم صدایی باشد برای زنانی که در پیچوخم روابط، قربانی میشوند». این اثر با ترکیب کنشهای درونگرایانه و دیالوگهای شاعرانه، مخاطب را به دنیای ذهنی شخصیتها میکشاند، هرچند گاه ریتم کند روایت، کشش دراماتیک را کاهش میدهد.
کارگردانی و فضاسازی
مرادی در مقام کارگردان نخستین کار، رویکردی مینی مال و نمادگرا را پیش میگیرد:
تلفیق حرکت و کلام: استفاده هوشمندانه از بازی فیزیکال در کنار دیالوگها، به عنوان نقطه قوت اجرا، فضایی سیال خلق میکند که مرز واقعیت و توهم را محو مینماید.
طراحی صحنه انتزاعی: صحنهپردازی ساده با تمرکز بر نورپردازی متمرکز و سایههای کشیده، حس «حبس در فضای ذهنی» را تقویت میکند.
چالشهای تولید مستقل: نمایش به عنوان اثری غیردولتی، با محدودیتهای تبلیغاتی و مالی مواجه است. مرادی اعتراف میکند: «تبلیغاتمان دهانبهدهان است؛ مخاطبان با نقدهای فضای مجازی، خود بخشی از صحنه میشوند».
بازیگری: همبستگی گروهی در نقشهای چندپاره
سعید یاری (در نقش «من»): اجرایی آمیخته به تجربیات شخصی ارائه میدهد. او اشاره میکند: «برخی میزانسنها یادآور دردهای زندگی خودم است؛ با جان و دل بازی میکنم».
شمیم معین (در نقش «او» و «آن»): باوجود نخستین تجربه حرفهای، حضوری پررنگ دارد. او نمایش را «نوزادی تازه متولد شده» میخواند که نیاز به حمایت دارد.
شکیبا صدیقی: عملکردی یکدست، هرچند گاه در بیان دیالوگهای شاعرانه دچار شتابزدگی میشود.
نکته قابل تأمل، انسجام گروهی بازیگران است که باوجود تفاوتهای تجربی، جهان نمایش را باورپذیر میسازند.
عناصر فنی: سادگی به مثابه زیبایی
نورپردازی (طراح نور: کارخونه تئاتر): استفاده از نور متمرکز و سایههای بلند، نماد سنگینی گذشته بر شخصیتهاست.
گریم و لباس (طراح: مریم اقدامیپور): لباسهای تکرنگ (سیاه و خاکستری) با جزئیات کم، همسو با فضای مینی مال اثر است.
موسیقی (نوازنده: پارسا بختیاری): نوای پیانوی تنها در صحنههای انتقال، حس تنهایی را تشدید میکند.
درونمایههای کلیدی
زن بودن به مثابه تراژدی: نمایش با نگاهی تلخ به «قربانی شدن زن در ساختار روابط مردسالار» میپردازد. صحنههایی که زن با «او» (نماد معشوق) و «آن» (نماد رقیب) مواجه میشود، بازتابی از جامعهای است که هویت زن را در «رقابت برای عشق» تقلیل میدهد.
چرخه گمشدگی: شخصیتها در دایرهای از تکرار اشتباهات گرفتارند؛ گویی مرادی میپرسد: «آیا انسانها محکوم به بازتولید دردهایشان هستند؟».
امید در پس تاریکی: صحنه پایانی، که بازیگران با چراغهای کوچک به تاریکی میزنند، اشارهای است به امکان «رهایی از چرخه خیانت».
اثری رو به آینده با کاستیهای گذرا
«من، او، آن» با امتیاز ۳.۵از ۵، نمایشی است که بیش از هر چیز پتانسیل مهتاب مرادی را به عنوان کارگردانی صاحب سبک اثبات میکند. نقاط قوت آن شامل پرداخت زن محورانه، ایده پردازی نمادین و انسجام بازیگری است، اما کندی روایت و دیالوگ پردازی گاه شعارزده از عمق اثر میکاهد. این نمایش را باید «قولنامهای برای آینده» دانست: اثری که نوید میدهد مرادی با حمایتهای حرفهای، میتواند صدایی متمایز در تئاتر زنانه ایران باشد.