لبخند سبز - حمیدرضا خسروی لرگانی با جسارتی ستودنی، جهان ذهنی «کریستوفر» نوجوانی در طیف اوتیسم را در نمایش «ماجرای عجیب سگی در شب» به صحنه میآورد. این اثر اقتباسی از رمان پرفروش مارک هادون، تنها یک درام معمایی نیست؛ بلکه سفری است به اعماق ذهنیتی که جامعه اغلب آن را نمیبیند یا نمیخواهد ببیند. با ترکیبی از طراحی صحنه نمادین، بازیگری فراموشنشدنی و موسیقی دقیق، نمایش موفق میشود مخاطب را در چالشهای زیستی یک فرد اوتیستیک شریک کند، هرچند در میانه راه با موانعی نیز روبهروست.
نوآوری در کارگردانی: تبدیل ذهنیت به تصویر
خسروی لرگانی با عبور از بازنمایی کلیشهای اوتیسم، جهان کریستوفر را از طریق فرم و ریتم بازآفرینی میکند:
فضاسازی هندسی: صحنه با سه شکل نمادین مربع، دایره و مثلث طراحی شده است که بازتابی از ذهن ریاضی محور و منظم کریستوفر است. این اشکال نه تزئینی، بلکه ابزاری برای انتقال «آشفتگی درونی در قالب نظم ظاهری» هستند.
نور و صدا به مثابه روایتگر: نورپردازی تیز و سایههای کشیده، حس انزوا را تشدید میکند، در حالی که صداهای نامفهوم و نویزهای صنعتی، هجوم محرکهای حسی به ذهن اوتیستیک را شبیهسازی میکنند.
چالش اجرایی: نمایش به دلیل وابستگی شدید اجزای صحنه به یکدیگر، مانند «ساعت کوکی» عمل میکند؛ کوچکترین اشتباه بازیگر یا فنی، کل سیستم را مختل میکند. این ریسک کارگردانی، اجرا را به عملیات بدون خطا تبدیل کرده است.
بازیگری: همذاتپنداری فراتر از ایفای نقش
مهبد جهاننوش (کریستوفر): اجرایی آکادمیک و عاری از اغراق ارائه میدهد. تمرینهای مستمر با مشاوران متخصص اوتیسم و مشاهده کودکان دارای این اختلال، به او کمک کرده تا «تیکهای چشمی»، «لکنتهای کنترلشده» و «حرکات تکراری» را باورپذیر کند. صحنهای که با فریاد زدن اعداد، اضطراب خود را مهار میکند، اوج هنرنمایی اوست.
دیگر بازیگران: نقش مادر (مهرناز بختیاری) و پدر (امیرحسین بختیاری)، باوجود پیچیدگیهای عاطفی، گاه در سایه شخصیت کریستوفر کمرنگ میشوند؛ اما صحنههای خانوادگی ــ مانند مواجهه پدر با خیانت همسرش ــ تعادل روانی یک خانواده تحت فشار را بهخوبی نشان میدهد.
تأثیر اجتماعی: آگاهیبخشی یا احساس زدگی؟
نمایش در دو جبهه موفق عمل میکند:
1- شکستن تابوها: روایت صریح طردشدگی، خیانت والدین و ناتوانی سیستمهای حمایتی، مخاطب را با واقعیتهای کمتر دیدهشده مواجه میسازد.
2- واکنشهای زنده: خانوادههای دارای فرزند اوتیستیک پس از تماشا، اشکریزان سالن را ترک کردهاند. یکی از آنان گفته: «بالاخره کسی صدای ما را شنید!».
اما ضعف اطلاعرسانی باعث شد بسیاری از جامعه هدف (والدین، معلمان، مددکاران) از وجود نمایش بیخبر بمانند. حتی همکاری با انجمن اوتیسم ایران نتوانست این شکاف را پر کند.
اثری که باید دیده شود، نه فقط تماشا!
«ماجرای عجیب سگی در شب» با امتیاز ۴از ۵، بیش از یک نمایش موفق، بیانیهای هنری علیه نادیده انگاری تفاوتهای عصبی است. اگرچه کاستیهایی در پرداخت شخصیتهای فرعی و اطلاعرسانی دارد، اما قدرت آن در ایجاد گفتوگوی اجتماعی درباره اوتیسم غیرقابل انکار است. همانطور که خسروی لرگانی تأکید میکند:
«هیچ ابزار آگاهسازی به اندازه تئاتر تأثیرگذار نیست. تماشاگر پس از دیدن این نمایش، در مواجهه با یک فرد اوتیستیک میداند چگونه رفتار کند».
این اثر ثابت میکند تئاتر میتواند پل ارتباطی میان جهان «نورمند» و «غیرنورمند» باشد ــ اگر به جای شعار، بر انسانیت روایت تمرکز کند.