menusearch
labkhandsabz.ir

هورباکس: طنین فریادهای گم‌شده در پیچ‌وخم‌های چهارراه ولیعصر

جستجو
دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ | ۱۸:۳۹:۱۰
۱۴۰۴/۴/۱۸ چهارشنبه
(0)
(0)
هورباکس: طنین فریادهای گم‌شده در پیچ‌وخم‌های چهارراه ولیعصر
هورباکس: طنین فریادهای گم‌شده در پیچ‌وخم‌های چهارراه ولیعصر

هورباکس لبخند سبزمهدی صالحی

لبخند سبز - تئاتر نسل نو با اجرای نمایش «هورباکس» در تماشاخانه زندوکیل، اثری خلق کرده که مرزهای روایت خطی را درهم‌می‌شکند و مخاطب را به سفری چندحسی در دل تاریخ معاصر ایران می‌برد. این نمایش که در فضای صنعتی خیابان رازی تهران (نبش کوچه زندوکیل) روی صحنه رفته، با تلفیق تئاتر محیطی، صداهای شهری، و تصاویر آرشیوی، روایتی نو از «گم‌شدگی نسلی» ارائه می‌دهد که گویی صدایشان در هیاهوی چهارراه ولیعصر گم شده است. کارگردان جوان اثر، با الهام از شیوه‌های روایتگری شرقی و استفاده هوشمندانه از سازه‌های فلزی متحرک، فضایی خلق کرده که همزمان هم زندان است، هم کوچه‌پس‌کوچه‌های تاریخی اطراف تئاترشهر، و هم ذهن آشفته شخصیت‌های نمایش.

هسته دراماتیک نمایش حول سه شخصیت می‌چرخد که هر یک نماد نسلی درگیر با تکرار تاریخ هستند: «آیدا» (بازیگر زن) با کوله‌باری از نامه‌های عاشقانه پدری مفقودشده در جنگ، «سپهر» (بازیگر مرد) با دوربین قدیمی‌ای که تصاویر سرکوب‌های خیابانی را ثبت کرده، و «مرد نقال» که روایت‌گر حکایت‌های فراموش‌شده شهری است. این سه در تقلایی دردناک، تلاش می‌کنند پازل حافظه جمعی را در جعبه‌ای فلزی (هورباکس) تکمیل کنند؛ جعبه‌ای که گاه صندوقچه اسرار است و گاه تابوت آرزوها.

 

نوآوری اجرایی اثر در تعامل بدن، صدا، و تصویر است:

 بازیگران با حرکات فیزیکی چکش‌وار بر سازه‌های فلزی، ریتمی هیپ‌هاپگونه ایجاد می‌کنند که هم‌زمان یادآور کوبش پتک بر آهن کارگاه‌های قدیمی تهران است و هم ضربان قلب شهری که نفس‌اش به شماره افتاده.

 پروژکشن تصاویر آرشیوی (از مشروطه تا امروز) بر دیوارهای زنگ‌زده، مخاطب را در تونلی زمان سوق می‌دهد؛ گویی تاریخ ایران حلقه‌ای بسته است که شخصیت‌ها در دام تکرار آن اسیرند.

 صداهای محیطی ضبط‌شده از چهارراه ولیعصر بوق خودروها، فریاد دستفروشان، زمزمه‌های عابران فضاسازی را از انتزاع به واقعیتی تلخ تبدیل می‌کند.

ضعف اثر اما در ابهام بیش از حد نمادهاست: نمایش آن‌قدر در پیچ‌وخم استعاره‌ها گم می‌شود که گاهی رشته روایت از دست تماشاگر می‌لغزد. برای نمونه، صحنه‌ای که «آیدا» نامه‌ها را با خون خود می‌نویسد، اگرچه تصویری قدرتمند است، اما به‌دلیل عدم پیش‌زمینه‌سازی عاطفی، به کلیشه‌ای آزاردهنده تبدیل می‌شود.

پرسش بنیادین نمایش این است: «آیا حافظه جمعی ما جعبه‌ای است با قفل زنگ‌زده، یا تابوتی که خود به دست خود می‌کوبیمش؟». هورباکس با تمام کاستی‌هایش، تلاشی جسورانه برای شکستن این قفل‌هاست؛ اثری که تماشاگر را به‌جای نشستن در صندلی، به هم‌بازیگری فرا می‌خواند. شاید به‌همین دلیل است که در صحنه پایانی، هنگامی که بازیگران مخاطبان را به کوبیدن بر سازه‌های فلزی دعوت می‌کنند، سالن تماشاخانه زندوکیل (پلاک ۵۰خیابان رازی) به کارگاه زنده‌ای بدل می‌شود که در آن هر تماشاگر، چکش‌به‌دست، آهنگر سرنوشت خویش است.

مرتبط با این بخش
نقد نمایش دایره گچی قفقازی، داستانی تمثیلی از عدالت و اخلاقزندگی گالیله در صحنه نمایش تهران نقد نمایش مهمان عوضی به نویسندگی و کارگردانی عباس ایمانی نقد نمایش «این زندگی مال کیه؟»، پیکاسوی فلج در نبرد مرگِ باکرامت!احیای شعر ایرج میرزا در تئاتر؛ آوازِ ول‌شدگان بر صحنه شهرزادبوسه‌های ناتمام، پارادوکسی که صحنه را گروگان گرفت جایزه‌های جهانی برای اثری که توالت‌های عمومی را به صحنه تئاتر بدل کرد! اپرای عروسکی عاشورا؛ نقطه تلاقی تعزیه، موسیقی و تکنیک‌های نمایشی معاصر(منتشر شده در ایرنا و جام جم)امشب به صرف بورش بدون خون، حمام سردی که عشق در آن غرق شد!باخ، وقتی موسیقی، دیالوگ صحنه را می‌نوازد!نقد نمایش «من، او، آن»، روایتی زنانه از گم‌شدگی در آخر خطاژدهاک، آتش انتقام در قفس اجرایی تک‌نفره!پرواز در ذهن اوتیستیک، وقتی تئاتر، مرزهای نادیده را می‌شکند!محاکمه سقراط در زندان اصفهان یا تهران؟ماهی‌ای که در تور ایستایی گرفتار شد؛ نقد نمایش «ماهی رها» به کارگردانی ژاله صامتی
نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر
هدر سایت
هفته نامه خبر سبز
رپرتاژ آگهی
تبلیغات
تبلیغات2
تبلیغات3
تبلیغات4
تبلیغات5
دانلود نشریات لبخند سبز
آخرین اخبار
طراحی توسط سایت ساز خبری