menusearch
labkhandsabz.ir

نقاش و نقاشی در آینه

جستجو
يكشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ | ۱۲:۳۲:۰۰
۱۴۰۴/۷/۲۷ يكشنبه
(0)
(0)
نقاش و نقاشی در آینه
نقاش و نقاشی در آینه

نقاش و نقاشی در آینه - لبخند سبز

دکتر مرتضی شاپوری

تصویری که روی پرده می‌افتد باعث می‌شود ما تصور کنیم با واقعیت روبه‌رو هستیم. اما آنچه روی پرده است، با آنچه در این سوی پرده وجود دارد، چقدر تفاوت دارد؟ آینه چیست؟ آیا واقعیتی دارد؟ تصویری که در آینه می‌بینیم در اصل نصف واقعیت بیرونی است، اما ما آن را نصفه درک نمی‌کنیم، بلکه کامل و واقعی می‌بینیم. در واقع ما نیمه را به‌عنوان کل می‌پذیریم.

در تاریخ نقاشی آثاری هست که این مفهوم را منتقل می‌کنند، مثل تابلوی مشهور «جووانی آرنولفینی و نوعروسش» اثر یان وان آیک در سال 1434 میلادی.

کمپوزیسیون تابلو به‌گونه‌ای است که اثر را به دو بخش تقسیم می‌کند و از همان ابتدا دوگانگی طبیعت را به رخ می‌کشد. در پایین تابلو سگی دیده می‌شود که نماد نجابت و وفاداری است. کنار پای زن و مرد دو جفت کفش قرار گرفته: یکی کفش روفرشی زنانه که نزدیک مبل گذاشته شده وجفت دیگر، دمپایی چوبی زنانه است که جلوی در گذاشته شده. چون نور از بیرون به داخل می‌تابد، می‌فهمیم اینجا دری وجود دارد و آن دمپایی دقیقاً مقابل آن قرار دارد.

پشت سر زن تختی با ملحفۀ قرمز دیده می‌شود که سایبانش اشاره به زفاف دارد. بالای تخت جارویی آویخته شده که نماد خانه‌داری و کدبانوگری زن است و در همین سوی آینه، تسبیحی آویزان است که به این پیوند جنبۀ قدسی می‌بخشد. مرد دست راستش را بالا گرفته، انگار که سوگند وفاداری یاد می‌کند. زن نیز دست راستش را در کف دست مرد گذاشته تا بر صداقت خود تأکید کند.

روی میز یک هلو و چند پرتقال قرار دارد. عجیب نیست؟ تابلو متعلق به سال ۱۴۳۴ میلادی است؛ زمانی که یخچالی وجود نداشت. هلو میوۀ تابستان است و پرتقال میوۀ زمستان. بنابراین در تابلو با تضاد فصلی مواجه‌ایم. در بیرون از پنجره، درختی پر از میوه‌های تابستانی مثل آلبالو یا گیلاس دیده می‌شود، اما لباسی که مرد پوشیده پوست خز دارد و لباس زن هم از پوست راسوست؛ بسیار نرم، خوش‌رنگ و گران‌قیمت. پس در حالی‌که بیرون تابستان است، زن و مرد لباس زمستانی به تن دارند.

لوستر آویخته از سقف نیز معنا دارد: شش شاخه دارد ولی تنها یک شمع روشن است. چرا؟ بیرون روز است و نیازی به روشنایی نیست. همین یک شمع است که معنا پیدا می‌کند؛ در تضاد با نور روز. پس در کل تابلو با مجموعه‌ای از عناصر متضاد روبه‌رو هستیم: زن و مرد، روز و شب، تابستان و زمستان.

در انتهای اتاق، آینه‌ای محدب قرار دارد. بر قاب دور آینه، مراحل زندگی مسیح نقش بسته: تولد، بارداری مریم، ستایش سه مجوسی، شام آخر، مصلوب شدن و تدفین. پس این آینه، آینه‌ای مقدس است؛ در آینه جهان دیگری وجود دارد. آنچه در تصویر دیده نمی‌شود، در این آینه خود را آشکار می‌کند.

ژان لوک گدار جمله‌ای دارد که می‌گوید: «هر آنچه در تصویر می‌بینیم ارزش خود را از چیزی می‌گیرد که خارج از تصویر وجود دارد.» این سخن به‌خوبی دربارۀ این تابلو صدق می‌کند. وقتی به آینه نگاه می‌کنیم، زن و مردی را می‌بینیم که ایستاده‌اند و کنارشان چیزی نوشته شده: «وان آیک در اینجا بود.» چرا نقاش باید چنین جمله‌ای بنویسد؟ چرا فقط امضا نکند؟ چون این تابلو در حکم سند است: هم امضا دارد و هم تاریخ (۱۴۳۴)

این سند ازدواج زن و مرد به نظر می‌رسد. اما پژوهش‌های بعدی نشان داده که تاریخ تابلو با هیچ‌کدام از ازدواج‌های آرنولفینی هماهنگ نیست، بلکه با مرگ یکی از همسرانش همخوانی دارد. بنابراین احتمال وجود دارد که نقاش آرنولفینی را در کنار روح همسر درگذشته‌اش نشان داده باشد. این‌گونه، تابلو معنایی دیگر پیدا می‌کند: مردی زنده در کنار زنی مرده. او با همسر از دست رفته‌اش پیمان می‌بندد و درست مانند یک مراسم ازدواج، شاهدانی برای ثبت آن حضور دارند و مهم‌ترین شاهد خود نقاش است.

اینجا می‌توان به گفتۀ آندره بازن نظریه پرداز مشهور سینما اشاره کرد که می‌گوید: «عکس یعنی من آنجا بودم، فیلم یعنی من اینجا هستم» وان آیک پانصد سال پیش‌تر از آندره بازن همین حرف را به زبان نقاشی زده است: «من در اینجا بودم. در کنار این زن و مرد ایستاده بودم و آن‌ها را می‌نگریستم

 

اینستاگرام دکتر مرتضی شاپوری

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر
هدر سایت
هفته نامه خبر سبز
رپرتاژ آگهی
تبلیغات
تبلیغات2
تبلیغات3
تبلیغات4
تبلیغات5
دانلود نشریات لبخند سبز
آخرین اخبار
سایت ساز و فروشگاه ساز یوتاب