menusearch
labkhandsabz.ir

آب دوغ خیار غذای سلاطین

جستجو
جمعه ۲۸ آذر ۱۴۰۴ | ۲۱:۱۰:۱۵
۱۴۰۲/۵/۱۸ چهارشنبه
(2)
(0)
آب دوغ خیار غذای سلاطین
آب دوغ خیار غذای سلاطین

آب دوغ خیار - لبخند سبز

مهدی صالحی

لبخند سبز - در وصف آب دوغ خیار آورده اند که این مثلث طلایی که آن را در چله تموز(تابستان) به یمن و برکت گرمای بی حد و خارج از توان و ایضاً به سبب خنکی جان و جگر در فصل وِلو که معمولاً دو هفته است و شاهان و درباریان و ایضاً کل ساختمان همه کارها را تعطیل می کردند و برای درک حال رعیت به میان آنها می رفتند و فقط همین غذا را می خوردند و بعد از آن آروغ می زدند و اُرد ناشتا می دادند چون عمراً سلطان و اطرافیان با خوردن آب دوغ خیار سیر شوند.

در آداب خوردن آب دوغ خیار در دربار سلاطین آمده است ، چون فصل ولو که قبل از فصل درو بود فرا می رسید آشپزان گوسفندان نر و ماده بسیار فراهم می کردند و از گوسفندان ماده ، شیر می ستاندند به عاریه به این وعده که بر می گردانند ولی پس نمی دادند ، پس از آن بسیار یخ می ساختند چون یخچال ساید نداشتند که خود یخ بسازد و شیرها را دوغ می کردند و خیارهایی که رشد ناقصی داشتند معروف به خیار قلمی می گرفتند و به دوغ می زدند و با نان که گندم آن از پارسال مانده بود و دیگر به درد رعیت نمی خورد و ممکن بود با خوردن آن مریض نشود به زور از او می ستاندند و خود می خوردند و این‌گونه جان فشانی می کردند و گردوها و کشمش های مانده در انتهای انبار دست راست که همگی بدون مجوزهای لازم وارد شده بودند و سبزی هایی که رعیت نمی خواست و به سختی مأموران حکومتی آن را از داخل خانه ها جمع می کردند تا گرفتار مالیات بر ارزش نیفزوده نشوند چون اگر خشک می شدند شامل این فقره مالیات می گشتند و گناه دارد رعیت بیچاره مگر چقدر درآمد دارد که هم از حقوق مالیات بدهد و هم از کالا و هم از دست مزد نگرفته حالا مالیات بر ارزش نیفزوده هم اضافه شود وا اسفا

بدین‌سان سلاطین و درباریان حال رعایا را درک می کردند و برای درک بهتر با گاری مستعمل خارجی ضد گلوله در شهر می گشتند و پس گردنی از روی محبت و نوازش می زدند که رعیت فکر نکند سلطان درک ندارد و بعد از آن در مرکز شهر می نشستند و در انظار عمومی آب دوغ خیار می خوردند که سلطان صاحبقران ناصر الدین شاه بعد از خوردن آب دوغ خیار در این باره گفتند : «این رعیت پدر سوخته عجب غذا‌های خوشمزه‌ای می‌خوردند و ما بی‌خبر بودیم...»

اما گوسفندان نر را به طمع دیدن بزی زیبارو به سلاخی می بردند و چون سایر نران احوال وی را جویا می شدند می گفتند با بز ماده ازدواج کرده و رفتند فرنگ برای ماه عسل این هم عکسش ولی دروغ بود؛ اما حقیقت چه بود؟

 در خفا و بعد از آب دوغ خیار برای ته بندی چند سیخ کباب به بدن می زدند تا جان داشته باشند برای شام و دیدار مجدد با رعیت و چون برخی از رعایا بوی کباب را متوجه می شدند می گفتند : خر داغ می کنند.

 share network
نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر
هدر سایت
هفته نامه خبر سبز
نقد فیلم جشنواره
رپرتاژ آگهی
تبلیغات
تبلیغات2
تبلیغات3
تبلیغات4
تبلیغات5
دانلود نشریات لبخند سبز
آخرین اخبار
سایت ساز و فروشگاه ساز یوتاب