لبخند سبز - فیلم «هفتاد سی» نخستین تجربه کارگردانی بهرام افشاری است که با بازی خودش و بازیگرانی همچون سیاوش طهمورث، هوتن شکیبا و الهه حصاری بهتازگی اکران شده است. این فیلم در ژانر کمدی اجتماعی به مسائل و دغدغههای افراد در آستانه میانسالی میپردازد و موضوعاتی مانند ازدواج، روابط عاطفی، شغل و خانواده را با نگاهی طنز و گاه تلخ به تصویر میکشد.
فیلمنامه و ساختار روایت
فیلمنامه فیلم «هفتاد سی» به نویسندگی بهرام افشار، از یک ایده اولیه جذاب و نو برخوردار است؛ پیرامون شخصی که در آستانه مرگ برنده جایزهای بزرگ میشود و نزدیکانش تلاش میکنند او را زنده نگه دارند. این ایده بالقوه میتوانست دستمایهای قوی برای خلق کمدی موقعیت باشد.
با این حال، در عمل، فیلمنامه از مشکلات جدی در پرداخت به جزئیات و توسعه خطوط داستانی رنج میبرد. کشمکشهای اصلی داستان سطحی باقی میمانند و شخصیتها فرصت کافی برای رشد و پیچیدگی پیدا نمیکنند. برای مثال، تلاش خانواده برای زنده نگهداشتن یعقوب (شخصیت اصلی) در یک خط روایی ساده محدود میشود و از ایجاد تنوع در موقعیتهای کمدی ناتوان است.
همچنین، دیالوگنویسی فیلم در سطحی کلیشهای و تکراری قرار دارد و بیش از حد به شوخیهای قدیمی فضای مجازی تکیه میکند که ممکن است برای برخی مخاطبان جذابیت خود را از دست داده باشد.
کارگردانی و مدیریت صحنه
بهرام افشاری در نخستین تجربه کارگردانی خود تلاش کرده تا نگاهی انسانی و کمدی خانوادگی به روایت ارائه دهد. این تلاش قابل تحسین است، اما عدم تجربه کافی باعث شده که فیلم در ایجاد تعادل بین لحظات کمدی و دراماتیک دچار مشکل شود.
افشاری نتوانسته است از میزانسن و انسجام بصری برای تقویت فضای کمدی بهره کافی ببرد. بسیاری از صحنهها فاقد خلاقیت بصری هستند و دوربین، اغلب ثابت و بیتحرک عمل میکند، در حالی که فیلمهایی با ژانر مشابه (مانند آثار اصغر فرهادی یا برخی کمدیهای اجتماعی) از دوربینسیال برای خلق تنش و کمدی موقعیت استفاده میکنند.
بازیگری و شخصیتپردازی
فیلم از حضور بازیگران مطرحی مانند سیاوش طهمورث و هوتن شکیبا بهره میبرد که هر دو در ایفای نقشهای خود عملکردی قابل قبول دارند. با این حال، شخصیتپردازی ضعیف فیلمنامه اجازه نمیدهد که بازیگران پتانسیل کامل خود را نشان دهند.
سیاوش طهمورث در نقش یعقوب، پیرمرد بیمار، توانسته است لحظات قابل احساسی خلق کند، اما نقش او به عنوان محور داستان بیش از حد منفعل است و عمدتاً به واکنشهای فیزیکی محدود میشود.
از سوی دیگر، شخصیتهای فرعی، مانند خانواده یعقوب، اغلب تیپیکال و کلیشهای هستند و بازیگرانی مانند الهه حصاری نتوانستهاند این شخصیتها را به عمق بیشتری برسانند.
طراحی صحنه و فیلمبرداری
طراحی صحنه فیلم بسیار ساده و محدود است. فیلم عمدتاً در گاراژ و لوکیشنهایی کوچک رخ میدهد که اگرچه به فضای دراماتیک فیلم نزدیک است، اما از نظر بصری خستهکننده میشود.
فیلمبرداری نیز در سطحی ابتدایی باقی میماند و تلاش چندانی برای ایجاد کادربندیهای خلاقانه یا استفاده از عمق میدان صورت نگرفته است. این امر به ویژه در ژانر کمدی موقعیت که وابستگی زیادی به ترکیببندی بصری برای خلق لحظات طنز دارد، یک نقطه ضعف محسوب میشود.
تدوین و ریتم روایت
تدوین فیلم از ریتمی کند و یکنواخت برخوردار است. صحنهها اغلب طولانیتر از نیاز باقی میمانند و باعث میشود فیلم بهویژه در میانه روایت، کشدار و خستهکننده شود.
در ژانر کمدی، تدوین نقش مهمی در ایجاد ضرباهنگ طنز دارد، اما در «هفتاد سی» این عنصر به خوبی مدیریت نشده است و لحظات کمدی نمیتوانند تأثیرگذاری لازم را داشته باشند.
موسیقی متن و صداگذاری
موسیقی متن فیلم ساده و کماثر است و نمیتواند نقش تقویتکنندهای در لحظات کمدی یا احساسی ایفا کند. صداگذاری نیز در سطحی معمولی قرار دارد و هیچ خلاقیتی در استفاده از افکتهای صوتی برای ایجاد کمدی دیده نمیشود.
پیام و مضمون فیلم
فیلم تلاش میکند به مسائل اجتماعی و خانوادگی مانند فقر، بیماری، و ارزشهای انسانی بپردازد، اما این مضامین در لایهای سطحی باقی میمانند. پیام اصلی فیلم، اهمیت همدلی و تلاش برای بقا، به دلیل ضعف در پرداخت داستانی و اجرایی، تأثیرگذاری لازم را ندارد.
«هفتاد سی» به عنوان نخستین تجربه کارگردانی بهرام افشاری، یک تلاش جسورانه برای خلق کمدی خانوادگی است. اما ضعف در فیلمنامه، کارگردانی و طراحی بصری باعث شده است که فیلم نتواند انتظارات مخاطبان را برآورده کند. این اثر بیشتر بهعنوان یک تجربه آموزنده برای افشاری و تیمش قابل ارزش است و میتوان امید داشت که در آثار بعدی، با بهرهگیری از این تجربه، مشکلات بهبود یابد.