شش روز معمایی در روز ششم

مهدی صالحی

لبخند سبز - روز ششم از آن دسته فیلم‌های معمایی و جنایی است که انسان از دیدن آن لذت می‌برد. این فیلم که در سال 1399 ساخته‌شده و در سال 1401 اکران گردید به‌تازگی در شبکه نمایش خانگی به‌صورت اکران آنلاین در معرض دید تماشاگران قرارگرفته است.

حجت قاسم‌زاده اصل نویسنده و کارگردان این اثر بعد از کارگردانی چندین تله‌فیلم و نگاراش دو فیلم سینمایی سومین روز پس از مرگ و قتل آنلاین که اکثر کارهای او در ژانر جنایی بوده است خلاصه این فیلم را این‌گونه روایت می‌کند: یک زندانی به نام احمد که تنها پنج روز فرصت دارد جواب چند معما را پیدا کند تا بتواند زنده بماند، بخشی از اتفاق‌ها درگذشته رخ‌داده که بدون روشن شدن آن‌ها برای مشکل‌های امروز جوابی پیدا نخواهد کرد احمد اگر موفق نشود روز ششم کشته می‌شود.

داستان ازنظر توالی حوادث به‌خوبی چیده شده است به‌نحوی‌که جا برای نفس کشیدن و لحظه‌ای استراحت مخاطب نمی‌گذارد به همین دلیل دائم باید حواسش به فیلم باشد که چیزی را از دست ندهد که از طرفی خوب و از طرفی بد است ازآن‌جهت بد است که مخاطب فرصت تجزیه‌وتحلیل ندارد و نمی‌تواند نتیجه‌گیری کند که چرا این‌گونه شد در این دست فیلم‌ها بیشترین لذت مخاطب به این است که یا یک‌قدم از پلیس جلوتر باشد که در اینجا افشین هاشمی که نقش سرگرد پلیس را داشت همیشه چند قدم از احمد زندانی تازه آزادشده با بازی مصطفی زمانی عقب بود و درواقع این احمد بود که تمام سرنخ‌های پرونده‌های حل‌نشده چندین ساله سرگرد را به او می‌داد آن‌هم در کمتر از چند روز اما نوع دیگری که در این دست تولیدات می‌توان از آن استفاده کرد هم‌قدم شدن با افسر پرونده و موبه‌مو کنار او بودن است که این را هم نداشتیم چون احمد از جاهایی به او الهام می‌شد و هرکجا که کم می‌آورد به سراغ رفیقش شفیع با بازی مهدی حسینی نیا می‌رفت و به او سفارش می‌داد انگار که زنگ بزنی بقالی محل و سفارش بدهی.

در این فیلم رابطه‌ها گنگ بود مخصوصاً رابطه جمشید هاشم‌پور که نقش صابر یک ابر بدهکار با چند ده نفر شاکی با احمد، نمی‌دانیم این دو در زندان چطور باهم آشنا شدند و اصلاً چرا صابر به او اعتماد کرد و کاری کرد که از زندان آزاد شود و چه چیزی پیش خود داشت که احمد را مجبور کند برای او کار کند چون احمد نمی‌داند چه کسی سبب آزادی او شده است درنتیجه داستان در این موضوع کمی لنگ می‌زند.

ایراد دیگری که به فیلم وارد است سیامک که نقشش را مهران احمدی بازی کرده به احمد شش روز مهلت می‌دهد تا 50 کیلو طلای اورنگ با هنرنمایی امیر جعفری را به او بدهد. زمانی که ما از وقت در یک داستان استفاده می‌کنیم باید گذر زمان را به بیننده نشان دهیم همین موضوع باعث کشش بیشتر می‌گردد که متأسفانه در این فیلم رعایت نشده بود.

به‌هرحال اگر از این موارد بگذریم این فیلم می‌توانست باکمی افزایش داستان یک مینی سریال 6 تا 8 قسمتی جذاب باشد چراکه اتفاقات در آن زیاد است و به دلیل این توالی امکان پرداختن دقیق به تمام چرایی آن نیست ولی اگر یک مینی سریال بود می‌شد تمام این اتفاقات را با جزئیات بیشتری نمایش داد اما درمجموع نوشتن و ساختن چنین فیلمی ارزشمند است.