موسی کلیمالله: تلاش ناموفق برای بازسازی تاریخ مذهبی در سینمای ایران
مهدی صالحی
لبخند سبز - فیلم "موسی کلیمالله" به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا، داستان حضرت موسی و دوران کودکی او را روایت میکند. فیلم با تمرکز بر وقایع معروف دوران موسی، از جمله تولد او و قرار دادن او در رود نیل، تلاش میکند تا مخاطبان را به دنیای مذهبی و تاریخی بکشاند. اما از همان ابتدا تا انتها، فیلم با مشکلاتی در شخصیتپردازی و روایت داستان مواجه است.
تحلیل فیلمنامه و شخصیتپردازی
فیلمنامه "موسی کلیمالله" بیش از حد به جزئیات تکنیکی و جلوههای ویژه متکی است، در حالی که خط روایی فیلم کمرمق و مشوش است. شخصیتپردازی فیلم بسیار ضعیف است و هیچیک از کاراکترهای اصلی فیلم، به جز شخصیتهای حاشیهای و کماهمیت، در ذهن مخاطب نمیمانند. شخصیتهایی مانند خوابگزار فرعون (فرهاد آئیش)، فرمانده گارد سلطنتی (شکیب شجره)، قابله دربار (مریم سرمدی) و مرد سبدفروش (کامبیز امینی) بیشتر از شخصیتهای اصلی به یاد میمانند.
حاتمیکیا در این فیلم، به جای تمرکز بر شخصیتهای اصلی و روایت داستانی جذاب، عمده فکر و ذکرش را معطوف به کارگردانی کرده و نتیجه آن شده که فیلمی با صحنههای شلوغ و جلوههای ویژه بصری بدون تعلیق و جذابیت کافی ارائه دهد.
موسیقی فیلم
کارن همایونفر با ساخت موسیقی ارکسترال کلاسیک برای فیلم "موسی کلیمالله"، توانسته است به فیلم جانی ببخشد. او از گروه کر و ارکستر بزرگ بهره برده و در عین حال از اصوات محیطی و ترکیبی استفاده کرده تا غنای موسیقی را بالا ببرد. موسیقی فیلم در بیشتر سکانسها حضور دارد و به فراخور لحظات، لحنش به موسیقی آنها نزدیک میشود.
یکی از لحظات خوب موسیقی این فیلم، لحظهای است که یوکابد در حال راز و نیاز با فرزندی است که هنوز در شکم دارد. موسیقی تم منجی، موتیفی قوی و در عین حال لطیف و مادرانه دارد و بهترین بخش موسیقی همایونفر، سکانس رها کردن موسی در نیل است. با این حال، نبود یک موتیف بیادماندنی و خاص بزرگترین کاستی این موسیقی است.
جلوههای ویژه و فنی
فیلم "موسی کلیمالله" با مشکلات بزرگ داستانی و فنی مواجه است. جلوههای ویژه فیلم به نقاشی شباهت دارد و پسزمینهها در بسیاری از صحنهها به شدت تصنعی به نظر میرسند. دیالوگها نیز بالانس نیستند و برخی شخصیتها در بعضی جاها کاملاً محاورهای و با اصطلاحات امروزی صحبت میکنند، در حالی که در جای دیگر رسمی و کتابی گفتگو میکنند.
فیلم با این حال تلاش کرده با استفاده از تم انتظار منجی، نگاه متفاوتی به داستان مشهور حضرت موسی داشته باشد، اما نتیجه نهایی چیزی بیش از جان بخشیدن به وقایع آشنا نیست. تضاد و تمایز جلوههای ویژه با صحنههای واقعی فیلم، بهخصوص در لانگشاتها، به شدت به چشم میآید و این مسئله از جذابیت بصری فیلم کاسته است.
کارگردانی
ابراهیم حاتمیکیا در اولین تجربه تاریخی-مذهبیاش، عمده تمرکز خود را بر کارگردانی و جزئیات تکنیکی معطوف کرده است. او با ساخت صحنههای شلوغ و استفاده از جلوههای ویژه بصری، توانایی خود را در هدایت پروژههای بزرگ نشان داده است. اما این تمرکز بیش از حد بر جزئیات تکنیکی، باعث شده تا فیلم از روایت داستانی قوی و شخصیتپردازی مناسب محروم بماند. حاتمیکیا نتوانسته است از ظرفیتهای تاریخی و مذهبی داستان حضرت موسی به خوبی بهره ببرد و به جای خلق یک اثر دراماتیک و تأثیرگذار، تنها به بازسازی وقایع آشنا اکتفا کرده است.
نقد کلی و جمعبندی
فیلم "موسی کلیمالله" هرچند با ایدهای خوب و پر از پتانسیل شروع میشود، اما به مرور زمان کیفیت خود را از دست میدهد و به یکی از ضعیفترین آثار ابراهیم حاتمیکیا تبدیل میشود. فیلم با توجه به مشکلات بزرگ داستانی و فنی، نتوانسته است انتظارات را برآورده کند و به موفقیت دست یابد.
این فیلم با توجه به نقاط ضعف فراوان خود، ارزش چند بار دیدن را ندارد و نمیتواند در میان آثار برجسته سینمای ایران جایگاه ویژهای داشته باشد. مخاطبان در انتظار تماشای روایتی بدیع و جذاب از داستان حضرت موسی بودند، اما فیلم نتوانسته است این انتظارها را برآورده کند.