لبخند سبز - نمایش زندگی گالیله نوشته برتولت برشت، در کارگردانی شهاب حسینپور، به اثری متمایز و قابلتوجه تبدیل شده است. این نمایش، یکی از برجستهترین آثار برشت در تئاتر حماسی است که میشود، روایتگر کشمکشهای دانشمند برجستهای است که در میان آنها نقش علمی، مسئولیت اجتماعی و فشارهای سیاسی گرفته شده است. حسینپور با بهرهگیری از خلاقیت در فرم و اجرا، پیامهای برشت را بهشکلی نو و نزدیک به مخاطبان معاصر بازتاب داده است.
خلاصه داستان
نمایش داستان زندگی گالیله، ستارهشناس و فیزیکدان ایتالیایی، روایت میکند. او نظریه کوپرنیک خورشیدمرکزی را بررسی و اثبات میکند؛ اما این نظریه که با عقاید کلیسای کاتولیک در تضاد است، او را در مقابل قدرتهای مذهبی و سیاسی زمانهاش قرار میدهد. گالیله در نهایت تحت فشار کلیسا، از نظریهاش توبه میکند، اما مخفیانه به انتشار آثار خود ادامه میدهد. نمایش برشت تلاش میکند تا مخاطب را به تفکر درباره مسئولیت اخلاقی دانشمند و علم و قدرت وادار کند.
بررسی کارگردانی شهاب حسینپور
حسینپور با استفاده از فرمهای بصری، حرکتی و زبانی برای نمایش در فضای اجتماعی و فرهنگی امروز ایران تطبیق میدهد.
مدرن حماسی:
او تلاش کرده است تا فاصلهگذاری برشتی را در قالبهای جدید و متناسب با مخاطب امروز بسازد. با ایجاد شکستن چهارمین دیوار، استفاده از روایت مستقیم و تغییر مکر زمان و مکان، به سبک برشت وفادار مانده است.
تمرکز بر انسان معاصر:
حسینپور بهجای، صرفاً بر، روایت را بهگونهای تنظیم کرده است که بازتابی از چالشهای جامعه مدرن باشد، از جمله فشارهای اجتماعی، آزادی بیان و تاریخ فرد.
طراحی صحنه و میزانسن
صحنه نمایش بهشدت تحت تأثیر سبک حماسی و فاصلهگذاری برشت است. از عناصر مینیمالیستی استفاده شده است، اما این کمتر به غنای بصری لطمههای نزدیک است.
نمادگرایی در صحنه:
صحنه با استفاده از خطوط هندسی و اشیاء نمادین، مفاهیم علمی و مذهبی را به تصویر میکشد. برای مثال، کرههای چرخان یا دایرههای نورانی بهخوبی جهان علمی گالیله را نشان میدهند.
میزان سنهای پویا:
میزان سنها بهگونهای طراحی شدهاند که بازیگران، تقابل گالیله و کلیسا را در قالبی نمادین بازتاب میدهد. صحنههای دادگاه و توبهنامه، اوج نمایش دراماتیک را بهخوبی به تصویر میکشند.
بازیگری
بازیگران در این نمایش با چالشهایی چون فرصتهایی برای برشتی و همزمان ایجاد همدلی با مخاطبان ارائه میدهند.
نقش گالیله: فرهاد آئیش بازیگر نقش گالیله با ترکیب هوش، طنز و تراژدی، شخصیت او را چندوجهی و انسانی نشان داده است. لحظات، جسارت و ضعف گالیله بهخوبی در بازی او نمود دارد.
نقشهای مکمل: دیگر بازیگران با اجرای چندلایه، به پویایی نمایش داده میشوند. نقشهای مقامات کلیسا و شاگردان گالیله بهخصوص در شخصیتهای اصلی، تأثیرگذار بودهاند.
موسیقی و طراحی صوتی
موسیقی و افکتهای صوتی در این نمایش نقش مهمی در ایجاد فضای نمایش دارند. حسینپور با استفاده از موسیقی زنده و صداهای علمی مانند تیکتاک ساعت یا زمزمه معادلات ریاضی، فضای ذهنی گالیله را برای مخاطب ملموس کرده است.
نقاط قوت نمایش
وفاداری به مضمون برشت:
نمایش گالیله به کارگردانی شهاب حسینپور، بهعنوان اقتباسی از نمایشنامهی برتولت برشت، دارای نقاط قوتی است که آن را به اثری از عوامل ایجادکننده میکند. این نقطه قوت عبارت است از:
1. اقتباس خلاقانه از متن اصلی
شهاب حسینپور با حفظ هسته اصلی نمایشنامهی برشت، متن را با شرایط فرهنگی و اجتماعی مخاطب امروز ایرانی تطبیق میدهد. این تطبیق باعث پیامهای انتقادی و فلسفی نمایش، ملموستر و بهروزتر بودن شد.
2. کارگردانی دقیق و پویا
حسینپور با استفاده از حرکات هماهنگ، طراحی صحنه مدرن، و تغییرات روان در میزان، میتواند انرژی را حفظ کند. او مهارت خود را در مدیریت بازیگران و خلق صحنههای تأثیرگذار نشان میدهد.
3. بازیگری قوی و هماهنگ
بازیگران این نمایش با اجرای چندلایه و عمیق، بهویژه در نقش گالیله، شخصیتها را نشان میدهند. شخصیت گالیله بهعنوان دانشمند و انسان، با تمام تضادهای درونیاش، بهخوبی به تصویر کشیده شده است.
4. طراحی صحنه و نورپردازی هنرمندانه
طراحی نمایش با ترکیب عناصر ساده و مفهومی، فضای علمی و تاریخی نمایش را تداعی میکند. نورپردازی نیز بهطور هوشمندانه برای برجستهسازی کلیدهای کلیدی و مروری بر تضادهای درونی شخصیتها استفاده میشود.
5. وفاداری به سبک برشتی
این نمایش با سبک اپیک و فاصله گذاری برشتی، مخاطب را به تفکر درباره مسائل مطرح شده در نمایشنامه (مانند علم، مذهب، و قدرت) وامیدارد. استفاده از موسیقی، مونولوگ ها، و تکنیک های فاصله گذاری، از نقاط قوت اصلی اثر است.
6. پیامهای فلسفی و اجتماعی
گالیله اثری است که به مخاطب این فرصت را میدهد تا درباره حقیقت، علم و مسئولیت اجتماعی اندیشه کند. پیامهای نمایش در جامعه امروز معنادار و مرتبط باقی ماندهاند.
7. موسیقی و طراحی صوتی
موسیقی و افکتهای صوتی بهگونهای طراحی شدهاند که فضای حماسی و در عین حال تأمل برانگیز اثر را تقویت کنند. این عنصر به انتقال پیامهای فلسفی نمایش کمک شایانی کرده است.
نمایش گالیله با ترکیب هنرمندانهای این عناصر، اثری را که نهتنها به میراث برشت وفادار میماند، تأثیر میگذارد، بلکه با زبانی تازه، مخاطب ایرانی را نیز درگیر میکند.
نقاط ضعف نمایش
پیامهای سنگین:
در برخی مواقع، پیامهای فلسفی بهشکلی بیشازحد مستقیم بیان میشوند که ممکن است برای برخی از مخاطبان خستهکننده باشد.
طولانی بودن زمان اجرا:
نمایش میتوانست با کوتاه کردن برخی از صحنهها ریتم بهتری پیدا کند.
نمایش گالیله به کارگردانی شهاب حسینپور، تجربههای تئاتری است که هم به آثار برشتهشده و هم با خلاقیتهای بومی و معاصر، آن را به تجربههای تازه برای مخاطب ایرانی تبدیل کرده است. این نمایش بهخوبی است مفهوم پیچیدهای مانند مسئولیت اجتماعی دانشمند، آزادی بیان و تقابل علم و قدرت را به شکلی ساده و قابل فهم به تصویر بکشد.
نمایش گالیله برای مخاطبان علاقهمند به تئاتری و اجتماعی، تجربهای ارزشمند است و میتواند یکی از آثار برجسته حسینپور در کارنامه او به یادگار بماند.