لبخند سبز - فیلم «آخرین نقش» با ایدهای عمیق و انسانی درباره بازیگری بازنشسته که میان عشق به هنر و نیاز به عاطفه خانوادگی در نوسان است شروع میشود اما در میانه راه ناتوان از پرداخت درست این مفهوم به اثری سردرگم و ناتمام تبدیل میشود.
ایده اصلی فیلم حول محور بازیگری که خود را به فراموشی میزند تا دختر و دامادش نزد او بمانند در حالی که در خفا برای بازی در فیلمی آماده میشود، از ظرفیت بالایی برای بررسی تنهایی سالمندان تضادهای عاطفی و عشق بیپیرایه به هنر برخوردار است. این مفهوم میتوانست به فیلمی تأثیرگذار و ماندگار تبدیل شود اما اجرای شتابزده و فیلمنامهای که از میانه راه مسیر خود را گم میکند این فرصت طلایی را از بین برده است.
یکی از مشکلات اصلی فیلم که در چهل و دومین جشنواره فیلم کوتاه تهران به نمایش درآمد پایانبندی غیرقانع کننده آن است. فیلم بدون ارائه پاسخ روشن به پرسشهای مطرح شده و بدون حل تعارضات داستانی به پایان میرسد حال آنکه با توجه به پتانسیل موجود در ایده اولیه میتوانست پایانی عمیق و معنادار داشته باشد. ریتم شتابزده فیلم نیز به این مشکل دامن زده و فرصت توسعه شخصیتها و موقعیتها را از بین برده است.
از نظر فنی تصویربرداری و قاببندی فیلم در سطح قابل قبولی قرار دارد و تدوین نیز به شکلی حرفهای انجام شده است. اما صداگذاری و دیالوگنویسی از نقاط ضعف اثر محسوب میشوند. دیالوگها مصنوعی و مملو از کلمات اضافه هستند و نتوانستهاند فضایی طبیعی و باورپذیر خلق کنند.
در بخش بازیگری فیلم از حضور اسماعیل مهرابی بازیگر با تجربه بهره برده است و عملکرد بازیگران به طور کلی روان و قابل قبول است. شخصیتپردازی در قالب تیپهای مشخص موفق عمل کرده اما ضعف اصلی در فیلمنامه نهفته است که از میانه داستان مسیر روایت قابل پیشبینی شده و از جذابیت اثر کاسته است.
مضمون اصلی فیلم اگرچه در ظاهر عمیق به نظر میرسد اما در اجرا نتوانسته لایههای اجتماعی فرهنگی و فلسفی خود را به خوبی آشکار کند. فیلم میتوانست به پرسشهای مهمی درباره تنهایی سالمندان ارزش هنر در زندگی انسانها و تعارض بین تعهدات خانوادگی و علایق شخصی بپردازد اما در نهایت به سطحینگری بسنده کرده است.
نوآوری خاصی در فرم یا محتوای فیلم دیده نمیشود و حس غالب پس از تماشای اثر بیشتر سردرگمی و عدم رضایت است. بیننده در پایان فیلم درمییابد که اثری را دیده که اگرچه با ایدهای درخشان شروع شده اما نتوانسته به وعدههای اولیه خود وفادار بماند.
در نهایت «آخرین نقش» فیلمی است که یادآور این حقیقت تلخ است: یک ایده عالی برای خلق یک اثر عالی کافی نیست و وفاداری به ایده اولیه پرداخت عمیق شخصیتها و پایانبندی قانعکننده ارکان اساسی موفقیت یک فیلم به شمار میروند.