menusearch
labkhandsabz.ir

خانه ارواح، تلفیق کمدی و وحشت در سینمای ایران

جستجو
سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ | ۱۸:۳۷:۲۲
۱۴۰۴/۳/۱۰ شنبه
(0)
(0)
خانه ارواح، تلفیق کمدی و وحشت در سینمای ایران
خانه ارواح، تلفیق کمدی و وحشت در سینمای ایران

خانه ارواح - لبخند سبز

مهدی صالحی

لبخند سبز - در سال‌های اخیر سینمای ایران شاهد تلاش‌های نوینی در ژانرهای مختلف بوده است. در این میان ژانر وحشت که همواره با چالش‌ها و محدودیت‌هایی مواجه است با ظهور آثاری همچون این اثر جانی دوباره گرفته، ساخته کیارش اسدی‌زاده نه صرفاً یک فیلم ترسناک بلکه تلاشی برای تلفیق ژانرهای وحشت معمایی و طنز اجتماعی است که در تاریکخانه تاریخ سایه‌ها و خاطرات را به رقص درمی‌آورد.

این فیلم داستان خانه‌ای قدیمی در دهه 30 شمسی را روایت می‌کند که ساکنان آن با رویدادهای عجیب و غیرمنتظره‌ای روبه‌رو می‌شوند. با ورود شخصیت‌های مختلف رازهای پنهان گذشته برملا شده و لایه‌های مختلف داستان برای مخاطب آشکار می‌شود؛ اما این اثر سینمایی چه ویژگی‌هایی دارد که آن را از سایر آثار ژانر وحشت ایرانی متمایز می‌کند؟ و چه تأثیری می‌تواند بر آینده این ژانر در سینمای ایران داشته باشد؟

 

گریزی از کلیشه‌ها آغوش به نوآوری

بسیاری از فیلم‌های ترسناک ایرانی به دام کلیشه‌های رایج افتاده و بر خرافات جن و ارواح سنتی تمرکز می‌کنند. در مقابل این فیلم تلاش می‌کند تا با رویکردی متفاوت وحشت روان‌شناختی و طنز اجتماعی را در هم بیامیزد و بیش از آنکه به دنبال ترساندن مخاطب با جلوه‌های ویژه و صحنه‌های خونین باشد سعی دارد با ایجاد تعلیق و ابهام ذهن و روان او را درگیر کند.

مقایسه آن با سایر آثار ژانر وحشت ایرانی این تفاوت رویکرد را بیشتر نمایان می‌سازد. برای مثال فیلم «ماهی و گربه» (شهرام مکری) با روایت غیرخطی و فضای بسته حس تعلیق را به مخاطب القا می‌کند اما فاقد طنز است. فیلم «زار» (نیما فراهی) نیز یک اثر ترسناک کلاسیک است که بر موجودات ماورایی و جن‌ها تمرکز دارد درحالی‌که این اثر سینمایی بیشتر به رازهای پنهان و تعلیق روان‌شناختی تأکید دارد. «پوست» (بهمن و بهرام آرک) نیز از مفاهیم فولکلور (فرهنگ عامیانه مردم) ایرانی بهره می‌برد اما فیلم مورد بحث بیشتر به کنایه‌های اجتماعی و طنز توجه دارد. حتی «شب بیست‌ونهم» (حمید رخشانی) که یکی از اولین فیلم‌های ترسناک ایرانی است بر ترس سنتی و باورهای عامیانه تمرکز دارد درحالی‌که این اثر تلاش کرده وحشت مدرن و طنز را با هم ترکیب کند.

این تلفیق ژانرها یکی از ویژگی‌های متمایزی است که در سینمای ایران کمتر دیده شده است. فیلم با تمرکز بر تعلیق روان‌شناختی و طراحی صحنه و نورپردازی خاص فضایی وهم‌آلود و رازآلود را خلق می‌کند که به تقویت حس تعلیق کمک می‌کند.

 

چاشنی طنز در دیگ وحشت

این اثر با تلفیق ژانر وحشت و طنز اجتماعی تجربه‌ای متفاوت را برای مخاطب رقم می‌زند. کمدی در این اثر نه صرفاً یک عنصر تزئینی بلکه بخشی جدایی‌ناپذیر از روایت است که به عمق بخشیدن به شخصیت‌ها، تلطیف فضای ترسناک و بیان کنایه‌های اجتماعی کمک می‌کند.

طنز در این فیلم در سطوح مختلفی قابل مشاهده است. در سطح اول می‌توان به موقعیت‌های کمیک اشاره کرد که ناشی از تضاد میان شخصیت‌ها و فضای مرموز خانه است. برای مثال حضور ناگهانی فردی ناآشنا (پژمان جمشیدی) در خانه و تلاش او برای کنار آمدن با وضعیت غیرمنتظره لحظات خنده‌داری را ایجاد می‌کند. در سطح دوم دیالوگ‌های هوشمندانه و کنایه‌های اجتماعی قرار دارند که از زبان شخصیت‌ها بیان می‌شوند. این دیالوگ‌ها نه تنها به شخصیت‌پردازی کمک می‌کنند بلکه نقدی ظریف بر مسائل اجتماعی و فرهنگی ایران نیز ارائه می‌دهند. برای مثال شخصیت ستاره پسیانی با شوخ‌طبعی و کنایه‌های اجتماعی خود فضای فیلم را متعادل می‌کند و به تلطیف فضای ترسناک کمک می‌کند. در سطح سوم می‌توان به استفاده از طنز سیاه اشاره کرد که در برخی از صحنه‌ها با رویکردی تلخ و گزنده به مسائل جدی می‌پردازد. این نوع طنز به فیلم عمق بیشتری می‌بخشد و مخاطب را به تفکر وادار می‌کند.

تلفیق کمدی و وحشت در این اثر با چالش‌هایی نیز همراه است. به نحوی که ریتم فیلم در برخی لحظات دچار افت می‌شود و این امر ناشی از تلاش برای ایجاد تعادل میان دو ژانر است. با این حال به طور کلی کمدی در این فیلم به خوبی عمل کرده و به جذابیت و تازگی آن افزوده است. این فیلم نشان می‌دهد که می‌توان با استفاده از طنز ژانر وحشت را از کلیشه‌ها رها کرد و تجربه‌ای متفاوت و سرگرم‌کننده را برای مخاطب خلق نمود.

می‌توان گفت که این اثر با استفاده از کمدی نه تنها فضای ترسناک را تلطیف می‌کند بلکه به بیان دیدگاه‌های اجتماعی و فرهنگی خود نیز می‌پردازد و مخاطب را به تفکر وادار می‌کند.

 

آینه‌ای تمام‌نما از گذشته

این اثر از نظر سبک بصری و روایت شباهت‌هایی با برخی آثار بین‌المللی دارد به‌ویژه در تلفیق ژانر وحشت و کمدی. برای مثال فیلم Ghost House (2017) (خانه ارواح) به کارگردانی ریچ راگزدیل نیز حول محور خانه‌ای تسخیرشده می‌چرخد که شخصیت‌ها در آن گرفتار می‌شوند. فیلم The Others (2001) (دیگران)بازی نیکول کیدمن نیز با فضای مرموز و وهم‌آلود از نورپردازی خاص و طراحی صحنه‌ای رازآلود بهره می‌برد. Crimson Peak (2015) (قله‌ای به رنگ خون) نیز از خانه قدیمی به‌عنوان نماد خاطرات پنهان و رازهای سرکوب‌شده استفاده می‌کند مشابه این فیلم.

در میان آثار تلفیقی کمدی و وحشت نیز می‌توان به فیلم های بیتل‌جوس Beetlejuice (1988-2024) اشاره کرد که ترکیبی از طنز و فضای وهم‌آلود را ارائه می‌دهد.فیلم سینمایی شان می‌میرد به کارگردانی ادگار رایت Shaun of the Dead (2004) نیز با استفاده از کمدی در کنار تعلیق و وحشت سبکی مشابه را به نمایش می‌گذارد.

ساخته اسدی زاده همچنین از سینمای معمایی و روان‌شناختی نیز تأثیر گرفته است. فیلم (1993)The House of Spirits با نامی مشابه داستانی متفاوت را روایت می‌کند که بر روابط خانوادگی و رازهای تاریخی تمرکز دارد. The Sixth Sense (1999) (حس ششم) نیز با استفاده از فضای بسته و نورپردازی خاص برای ایجاد حس تعلیق لحظاتی مشابه را به تصویر می‌کشد.

خانه ارواح - لبخند سبز

چگونه با نور و صحنه بترسانیم

خانه ارواح از نظر بصری به سینمای کلاسیک معمایی و وحشت نزدیک است اما رویکرد طنز آن ویژگی‌ای منحصر‌به‌فرد در سینمای ایران ایجاد کرده است. سبک نورپردازی و طراحی صحنه نیز می‌تواند با آثار روان‌شناختی مقایسه شود که تأکید بر فضای بسته و سایه‌های بلند دارند.

طراحی صحنه و سبک بصری این اثر نقش مهمی در ایجاد فضایی نوستالژیک رمزآلود و وهم‌آلود ایفا می‌کنند. داستان فیلم در دهه 30 شمسی روایت می‌شود و از عناصر بصری و طراحی صحنه‌ای دقیق برای انتقال حس تاریخی و رازآلود بودن استفاده شده است. فضای داخلی خانه با دیوارهای بلند پنجره‌های چوبی و پرده‌های ضخیم حس تاریخ و خاطرات پنهان را القا می‌کند. جزئیات دکور با استفاده از مبلمان کلاسیک فرش‌های دستبافت و اشیای قدیمی فضای دهه 30 را بازسازی کرده‌اند. رنگ‌بندی صحنه نیز با ترکیب رنگ‌های گرم و خاکی برای ایجاد حس نوستالژی و سایه‌های سنگین برای افزایش حس رمزآلود بودن به این فضا کمک می‌کند.

نورپردازی خاص فیلم با استفاده از نورهای موضعی و سایه‌های بلند حس تعلیق و راز آلودگی را تشدید می‌کند. قاب‌بندی‌های دقیق نیز با نماهای بسته برای نمایش تنش میان شخصیت‌ها و نماهای باز برای نشان دادن وسعت خانه و حس گم‌گشتگی به این فضا کمک می‌کنند. در لحظات تعلیق رنگ‌های سرد غالب هستند اما در صحنه‌های کمدی رنگ‌های گرم بیشتر دیده می‌شوند.

این سبک بصری و طراحی صحنه ساخته اسدی‌زاده را به تجربه‌ای متفاوت در سینمای ایران تبدیل کرده است.

 

نمادها زبان پنهان فیلم

نمادپردازی در طراحی صحنه فیلم را از یک اثر ساده معمایی فراتر برده و آن را به تجربه‌ای چندلایه با پیام‌های بصری و نمادین تبدیل کرده است. خانه به‌عنوان خاطره‌ای زنده عمل می‌کند و هر شخصیت با بخشی از گذشته خود روبه‌رو می‌شود. نور و سایه‌ها حس مبهم و نامطمئن را منتقل می‌کنند و سایه‌ها نماد حقایقی هستند که هنوز مشخص نشده‌اند. درهای بسته نیز نشان‌دهنده محدودیت و سرکوب حقایق هستند و هر درب جدید بخشی از گذشته را آشکار می‌کند.

این سبک از نمادپردازی کمتر در ژانر وحشت ایرانی دیده شده اما ردپای آن را در برخی فیلم‌های با تم روان‌شناختی مشاهده می‌کنیم. برای مثال فیلم «فروشنده» (اصغر فرهادی) از مکان و اشیا برای انتقال روابط پیچیده انسانی و اجتماعی استفاده می‌کند. «خانه دختر» (شهرام شاه‌حسینی) نیز خانه را به‌عنوان نمادی از محدودیت‌های اجتماعی و رازهای پنهان به تصویر می‌کشد. «ماهی و گربه» (شهرام مکری) نیز با استفاده از تعلیق و زمان غیرخطی ابهام را به مخاطب القا می‌کند.

این اثر با استفاده از نمادپردازی قوی مفاهیم تاریخی اجتماعی و روان‌شناختی را به مخاطب منتقل می‌کند. خانه نمایانگر گذشته‌ای فراموش‌شده و رازهای سرکوب‌شده است و ورود هر شخصیت به آن پرده از بخشی از این رازها برمی‌دارد. نور و سایه‌ها تقابل حقیقت و پنهان‌کاری را نشان می‌دهند و اشیای قدیمی پیوند میان گذشته و حال را به تصویر می‌کشند. شخصیت‌های مختلف فیلم نیز بازتابی از طبقات اجتماعی و دیدگاه‌های متفاوت درباره تاریخ هستند. درهای بسته نیز نماد محدودیت و سرکوب هستند و تلاش برای باز کردن آن‌ها مبارزه با موانع و تلاش برای کشف حقیقت را نشان می‌دهد.

ساعت‌های دیواری متوقف‌شده نمادی از زمانی هستند که در گذشته گیر کرده و حرکت نکرده است. دفترچه‌های قدیمی نیز سرنخ‌هایی هستند که شخصیت‌ها را به واقعیت نزدیک می‌کنند.

 

ایجاد فضای وهم‌آلود با موسیقی

موسیقی در این فیلم و تمامی فیلم‌هایی در این ژانر نقشی فراتر از یک عنصر تزئینی دارد و به عنوان ابزاری قدرتمند برای ایجاد فضای ترس و انتقال حس تعلیق عمل می‌کند. کیارش اسدی‌زاده با استفاده هوشمندانه از موسیقی توانسته لایه‌های پنهان داستان را آشکار کرده و مخاطب را به عمق تاریکخانه تاریخ ببرد.

علی شهبازی آهنگساز فیلم با بهره‌گیری از سازهای کلاسیک و ملودی‌های نوستالژیک فضایی مرموز ایجاد کرده است. استفاده از ویولن، پیانو و سازهای بادی در قطعات موسیقی حس دل‌تنگی و مالیخولیا را در مخاطب برمی‌انگیزد و او را به یاد خاطرات دور و فراموش‌شده می‌اندازد.

در صحنه‌های پرتنش و ترسناک موسیقی به اوج خود می‌رسد و با ایجاد ضرب‌آهنگ‌های نامنظم و استفاده از صداهای ناگهانی حس اضطراب و دلهره را در مخاطب تشدید می‌کند. در این لحظات موسیقی نه تنها به ترساندن مخاطب کمک می‌کند بلکه به او اجازه می‌دهد تا با شخصیت‌های فیلم همدردی کرده و ترس و ناامیدی آن‌ها را احساس کند.

در مقابل در صحنه‌های آرام و کمیک موسیقی ملایم‌تر و شادتر می‌شود و به تلطیف فضای فیلم کمک می‌کند. استفاده از قطعات موسیقی فولکلور ایرانی در این صحنه‌ها حس نوستالژی و صمیمیت را در مخاطب برمی‌انگیزد و او را به یاد گذشته‌ای شیرین و بی‌دغدغه می‌اندازد.

به طور کلی موسیقی نه تنها به ایجاد فضای وهم‌آلود کمک می‌کند بلکه به بیان احساسات و افکار شخصیت‌ها نیز می‌پردازد. موسیقی این فیلم زبانی است که به مخاطب اجازه می‌دهد تا به عمق داستان نفوذ کرده و با تمام وجود آن را احساس کند.

خانه ارواح - لبخند سبز

از نقد خرافات تا تعلق سرزمینی

«خانه ارواح» فراتر از یک فیلم ترسناک اثری است که به مسائل اجتماعی و فرهنگی ایران نیز می‌پردازد. یکی از مهم‌ترین پیام‌های اجتماعی فیلم نقد خرافات و باورهای غلط است. در طول فیلم شاهد هستیم که برخی از شخصیت‌ها به خرافات و باورهای عامیانه اعتقاد دارند و به دنبال حل مشکلات خود از طریق روش‌های غیرعلمی هستند.     شاهرخ کافی و کامبیز بابایی نویسندگان این اثر در کنار کارگردان با به تصویر کشیدن این صحنه‌ها سعی دارند تا به مخاطبان نشان دهند که خرافات و باورهای غلط نه تنها به حل مشکلات کمک نمی‌کنند بلکه می‌توانند باعث ایجاد مشکلات جدیدی نیز شوند.

علاوه بر این فیلم به مسئله هویت و تعلق نیز می‌پردازد. شخصیت‌های فیلم اغلب احساس می‌کنند که به جایی تعلق ندارند و در جستجوی هویت خود هستند. این مسئله بازتابی از وضعیت بسیاری از افراد در جوامع گوناگون است که به دلیل تغییرات اجتماعی و فرهنگی احساس می‌کنند هویت خود را از دست داده‌اند.

 

تأثیر این اثر بر آینده سینمای ایران

این اثر سینمایی با تلفیق ژانر وحشت و معمایی با طنز اجتماعی مسیری تازه در سینمای ایران باز کرده است. اگر این سبک مورد استقبال مخاطبان قرار گیرد می‌تواند ژانر وحشت را به سمت فرم‌های روان‌شناختی و نمادین هدایت کند و از تکیه بر المان‌های کلیشه‌ای دوری نماید. همچنین می‌تواند روایت‌های چندلایه را در سینمای ایران به نحوی پیش ببرد که هم سرگرم‌کننده باشند و هم مخاطب را به تفکر وادارند. علاوه بر این می‌تواند تجربه بصری غنی‌تری با استفاده از نور، طراحی صحنه و نمادپردازی به‌جای اتکا به دیالوگ‌های سنگین داستان روایت کند.

این فیلم تلاش می‌کند تا با استفاده از عناصر نمادین در کنار طنز و معما به سینمای روان‌شناختی و اجتماعی نزدیک شود و مسیری تازه در سینمای ایران ایجاد کند.

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر
هدر سایت
هفته نامه خبر سبز
رپرتاژ آگهی
تبلیغات
تبلیغات2
تبلیغات3
تبلیغات4
تبلیغات5
دانلود نشریات لبخند سبز
آخرین اخبار