لبخند سبز - برنامه «جوکر ۲ طبقه بیست و یکم» که ادامه برنامه واقعیت محور (رئالیتی شو) جوکر یک است تا اینجای کار نه یک سرو گردن که یک بدن کامل از قسمت اول خود عقب است و نتوانسته آنگونه که در بخش اول بانمک و جذاب بود حداقل مشتری پسند باشد.
البته در دور اول جوکر یک هم به دلیل تازه بودن برنامه ایراداتی بود، ولی با گذشت زمان بهتر شد. ولی در این قسمت تیم کارگردانی یک فصل را تجربه کرده است پس نمیتوان انتظار بیتجربه بودن را داشت چرا که هم مهمانان و هم میزبان از نحوه بازی و کم و کیف آن آگاه هستند.
اگر بخواهیم ایرادات و انتقاداتمان به جوکر ۲ را دسته بندی کنیم نمیدانیم چند دسته میشود و از آنجایی که چند دستگی عامل اختلاف است پس همینطور ادامه میدهیم.
دکور برنامه
درست است که دکور خانه مردم به ما ربط ندارد و خودش دوست داشته اینگونه باشد ولی در اینجا با مقایسه دکور برنامه قبلی با این برنامه کاملاً مشهود است که چیدمان اول به سلایق و طرز تفکر ما نزدیکتر بود تا این.
چرا که حداقل برخی از صحنهها برای ما آشنا بود مثلاً شرکت کنندگان و مجری و سایر و های دیگر همانند انسانهای متمدن از در وارد میشدند نه از دیوار و یا چیزهایی در صحنه است که ما کاربردش را نمیدانیم مثل کتابخانه در سری قبل.
ساترا
با شروع این برنامه که پر بود از گفتارهای +۹۰ به بالا و در بعضی موارد +۹۸ و کارها و رفتارهای +۱۱۸ سال برخی از تولید کنندگان و منتقدان یکصدا فریاد زدند «ساترا دقت کن» و این از آنجایی نشات میگیرد که تا قبل از این برنامه تمام این بخشها برای دیگران قفل بود و به یکباره باز شد که برای ما هم جای تعجب است.
البته برخی پیشنهاد دادند که این نهاد نظارتی باید رده بندی سنی برای این محصول ایجاد میکرد ولی خوب در این رده بندی بهجز معدود افرادی که اکثر چشم و گوششان درست کار نمیکند کس دیگری قرار نمیگرفت. در نتیجه ایشان هم اعلام نکرد تا از مملی به دون (نوزاد) تا عبا به شون (پیر) از این برنامه مستفیض گردند.
از کمدی تا هجو
اگر در ردههای آموزش طنز نویسی و ادبیات از امروز بخواهند مثالی از هجو بزنند خدا را شکر نیازی به ارجاع افراد به برخی نوشتههای ایرج میرزا و عبید نیست و به راحتی میتوانند بخشهایی از این برنامه را سر کلاس پخش کنند.
البته باید دقت کنند اگر کلاس مختلط است و یا کودکان در آن حضور دارند به جای برخی کلمات از صدای بوق مسابقات ورزشی استفاده کنند و برخی از صحنهها را آنچنان تار کنند که تلویزیون سیاه گردد، که بنده به نیابت از آن دو شاعر بزرگوار از تهیه کننده و کارگردان این اثر غیر فاخر تشکر میکنم چرا که برخی دانش پژوهان امروز حوصله خواندن کتاب ندارند.
نخنداندن
بر خلاف قسمت قبل که چندین ایده از سوی نویسندگان برنامه به هر یک از شرکت کنندگان داده میشد و اگر خود شرکت کننده هم برنامهای داشت به او کمک میکردند تا بیشتر شکوفا شود.
در این قسمت هیچ ایده و اندیشهای برای خنداندن مخاطب و رقبا وجود ندارد و تنها با بیان چند کار تکراری مثل نواختن یک آهنگ با دهان و یا تکرار یک مطلب میخواهند خنده را به مردم القاء کنند که نمیتوانند چون هنوز روش القاء تصویری به وجود نیامده است در نتیجه برنامه آن گیرایی دور اول را ندارد.
البته تلاشهایی هم کردند و اصطلاحات جدیدی مثل لاشیء بودن به معنی میان اشیا بودن توسط نیما شعبان نژاد و بقیه درست شد که حتی بعد از چرخیدن در فضای مجازی بازهم نتوانست آنگونه که باید باشد.
به هر حال این بار احسان علیخانی تا اینجای کار نتوانسته برنامه یا موفق در حد دور اول به بیننده نمایش بدهد.