شاه نقش: نوستالژی فیلمفارسی یا سرگردانی بین کمدی و درام؟
مهدی صالحی
لبخند سبز - شاید دلیل عشق به سینما نه به خاطر خود سینما، بلکه برای دیده شدن و نشان دادن خود باشد. امروزه بسیاری بهجای امضا، عکس سلفی میگیرند و در شبکههای اجتماعی به نمایش میگذارند. سینما اما بسیار بیرحم است. این را من نمیگویم، بلکه رضا رویگری در فیلم «شاه نقش» به دخترش میگوید. دختری که برای گرفتن حق پدرش لباس قرمز میپوشد، وسمه به لب و ابرو میزند و با ناز راه میرود تا ما فراموش نکنیم که با یک فیلمفارسی متعلق به سال ۱۴۰۳روبرو هستیم، نه دهههای ۱۳۴۰و ۱۳۵۰. این نکته را میتوان در جایجای فیلم بهوضوح مشاهده کرد.
«شاه نقش» به کارگردانی شاهد احمدلو، داستان عشق افرادی را روایت میکند که نتوانستند از هنروری فراتر بروند و به سیاهی لشگری و کتکخوری در سینما تن دادند تا شاید اینگونه در پرده نقرهای دیده شوند. غافل از اینکه در سینما رسم است هر نقشی را که اولین بار بازی کنی تا آخر همان نقش را بازی میکنی. یادش به خیر! این را نه بهحساب کهولت سن بگذارید، بلکه به خاطر داشته باشید که این جمله را چند دهه قبل در مصاحبهای از یکی از بازیگران قدیمی سینما که اکنون در میان ما نیست، خواندم: «اولین بار نقش آبدارچی را بازی کردم و بعدازآن، در هر فیلمی که آبدارچی میخواستند، به من میدادند».
فیلم با صحنهای اکشن از چند هنرور با لباسها و بازیهای سینمای دهههای ۱۳۴۰و اوایل ۱۳۵۰شروع میشود که با بازیگر نقش اصلی در یک سینمای قدیمی درگیر زد و خورد میشوند؛ اما در سکانس بعدی، به مراسم تشییع یکی از هنروران میرویم و اخاذی شهاب از جوانان عشق سینما و سپس پلانهایی از سنگقبر بازیگران معروفی همچون ناصر ملکمطیعی، فردین، علی حاتمی، چنگیز جلیلوند و خسرو شکیبایی را مشاهده میکنیم.
داستان فیلم حول محور رقابت دو نامزد انتخاباتی به نامهای ناصر و شهاب برای تصاحب میز ریاست صنف هنروران میچرخد. ناصر، با بازی بهرنگ علوی، با تیپ و شمایلی شبیه بهروز وثوقی و با همان سبک رفتار و گفتار ظاهر میشود. به گفته کارگردان، این شخصیت برگرفته از فردی به نام ناصر عشقی است که عاشق بهروز وثوقی بوده. برخی منتقدان معتقدند که این فیلم به آثار کیمیایی که روزگاری استاد شاهد احمدلو بوده، بسیار نزدیک است.
فیلم برخلاف اثر قبلی احمدلو، «چند میگیری گریه کنی» با هنرمندی زندهیاد منوچهر نوذری که در بیستوچهارمین جشنواره فیلم فجر جایزه ویژه هیئت داوران را برای کارگردان به ارمغان آورد و مورد استقبال همگان قرار گرفت، نتوانست نه هیئت داوران و نه تماشاگران را راضی نگه دارد.
یکی از دلایل مهم این عدم رضایت میتواند سبک بازیگری قدیاست که در تمام لحظات فیلم به چشم میخورد و در دنیای کنونی منسوخ شده است. این موضوع را میتوان در دیالوگها، نوع پوشش و حتی شیوه سخن گفتن افراد مشاهده کرد. البته درست است که فیلم به سبک دهههای گذشته و با وامگیری از فیلمفارسی ساخته شده و در این ژانر به خوبی میگنجد، اما این نوع فیلمسازی در سالهای اخیر چندان مورد استقبال تماشاگران نیست البته اگر فیلمنامهای جذاب داشته باشد قطعاً نسل جدید هم با آن همراه خواهد شد که متاسفانه در این فیلم شاده چنین چیزی نیستیم.
فیلم «شاه نقش» که بین کمدی اسلپاستیک و درام اجتماعی-سیاسی سرگردان است، دقیقاً نمیداند به کدام سو بیشتر تمایل دارد. به قول احمدلو: «میخواستم درباره فساد در اقتصاد و سیاست و مردمی که چون آب نیست، شنا نمیکنند، حرف بزنم.» اما فیلم با زبانی گنگ و نامفهوم این موضوع را بیان میکند. این فیلم را میتوان یک بار به عشق فیلمهای قدیمی دید؛ فیلمهایی که در آن دوران زنان با سبک خاصی از چادر به سر کردن و گره زدن روسری در زیر گلو ظاهر میشدند و مردم به چنین آثاری علاقه داشتند. با این حال، این جذابیت بیشتر برای متولدان قبل از دهه هفتاد است و برای جوانان امروزی چندان گیرایی ندارد؛ بنابراین، «شاه نقش» اثری نیست که ارزش دیدن چندباره را داشته باشد.