لبخند سبز - فیلم سینمایی «آدم فروش» که نخست با عنوان «تابستان همان سال» در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، موفق به کسب سه سیمرغ بلورین و دو دیپلم افتخار شد برای اکران عمومی نام خود را به «آدم فروش» تغییر داد. این تغییر نام تنها یک تغییر ظاهری نبود بلکه نشانهای از توجه کارگردان به مسئله پیچیده خیانت، دروغ و پیامدهای بیگناهی کودکانه در بستر تاریخ و جامعه ایران است.
داستان فیلم در تابستان سال ۱۳۳۲ میگذرد. ماجرا از آنجا آغاز میشود که طلاهای «مرضیه» با بازی فریبا نادری دزدیده میشود و او پسرک هفت سالهای به نام «عطا» با بازی جذاب رایان سرلک را نزد فالگیری با هنرنمایی مهران مدیری میبرد تا دزد را در آینه شناسایی کند.
عطا که از فشار موقعیت میخواهد رها شود برای خروج از مخمصه ویژگیهای ظاهری «داوود» (علی شادمان) را توصیف میکند و همین دروغ کوچک سرآغاز ماجراهای پیچیده و ویرانگری برای کل خانواده میشود. این فیلم به خوبی نشان میدهد چگونه شانههای پسر بچهای در آستانه هشت سالگی از بار سنگین مسئولیتی که از او انتظار میرفته خم شد و از آن پس عذاب وجدان تا سالها رهایش نکرد.
فیلم بر اساس تجربه شخصی چهلساله محمود کلاری نگاشته شده و همین موضوع بر صمیمیت و باورپذیری فضای کلی اثر افزوده است. کلاری به درستی برای مخاطب طرح مسئله میکند و فضایی را به تصویر میکشد که برای بسیاری یک یادآوری نوستالژیک است. این فیلم درباره تحول درونی شخصیتهاست اما برخلاف بسیاری از آثار که رسیدن افراد به یک شخصیت ایده آل را به تصویر میکشند در «آدم فروش» جهانی را نمایش میدهد که در آن انسانها به نابودی میرسند.
مهمترین ویژگی فیلم فضای بصری چشمنواز و قاببندی جذاب آن است. محمود کلاری که سالها به عنوان یکی از برجستهترین فیلمبرداران سینمای ایران فعالیت کرده در این اثر نیز تخصص خود را به خوبی به نمایش گذاشته است. فیلمبرداری این اثر را کوهیار کلاری پسر محمود کلاری بر عهده داشت که سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری جشنواره فجر را به ارمغان آورد.
نورپردازی و ترکیببندیهای فیلم به قدری مسحورکننده است که مخاطب را تا پایان با خود همراه میکند. طراحی صحنه و لباس فیلم نیز که هر دو سیمرغ بلورین جشنواره فجر را کسب کردند در بازآفرینی اصیل فضای دهه ۳۰ شمسی موفق عمل کردهاند.
متأسفانه در مقابل این قدرت بصری کمنظیر فیلم با ضعف روایی قابل توجهی دست و پنجه نرم میکند. فیلمنامه فیلم به شدت لاغر است. اصرار فیلم به نمایش سرنوشت همه شخصیتها باعث شده تا روایت اصلی قصه در میان خرده داستانها کمرنگ شود. تغییر ناگهانی ریتم در میانه فیلم و کندی روایت از جمله مواردی است که ممکن است برای بخشی از مخاطبان کسلکننده باشد.
یکی از نقاط ضعف اصلی فیلم اضافه پردازیهایی است که به روایت اصلی، کمکی نمیکند. ماجرای کودتا سال ۱۳۳۲ اصلاً ربطی به داستان اصلی فیلم ندارد. اینعدم تمرکز در روایت باعث میشود ارتباط عاطفی مخاطب با داستان اصلی در طول فیلم تضعیف شود. علاوه بر این استفاده از روایت غیرضروری در پایان فیلم که به یکباره موضع کاراکتر اصلی را تغییر میدهد از دیگر ضعفهای روایی اثر محسوب میشود.
فیلم در زمینه بازیگری موفق عمل کرده است. علی شادمان در نقش داوود بازی به شدت قابل توجه و جذابی ارائه داده است. او برای این نقش نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد شد. رایان سرلک در نقش عطا نیز عملکرد استاندارد و دوست داشتنیای دارد و حضورش بر بار دارماتیک داستان افزوده است.
در میان بازیگران مکمل مهرو نونهالی در نقش مادربزرگ درجه یک ظاهر گردیده و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از جشنواره فجر دریافت کرد. مهران مدیری نیز اگرچه تنها در یک سکانس حضور دارد اما در نقش رمال آینه بین خوش درخشید.
«آدم فروش» در نهایت فیلمی است که بیش از آنکه قصه اهمیت داشته باشد فضا و حال و هوای فیلم اهمیت دارد. این اثر را میتوان ادامه سبک روایی کارگردانانی چون ناصر تقوایی و کیارستمی دانست که کلاری سالها فیلم برداری آثارشان را بر عهده داشته است.
فیلم اگرچه در حوزه بصری و بازیگری موفق است اما نتوانسته در حوزه روایی به همان سطح از کیفیت دست یابد. در حقیقت در آدم فروش فضای بصری بر روایت داستان برتری پیدا کرده است. این فیلم برای مخاطبانی که به سینمای تصویرگرا و نوستالژیک علاقه دارند میتواند جذاب باشد اما برای علاقهمندان به قصهگویی ممکن است تجربه رضایتبخشی ارائه ندهد.