لبخند سبز - فیلم سینمایی «رستاخیز» ساخته احمدرضا درویش، نه تنها یک اثر سینمایی، بلکه روایتی عمیق و پرچالش از واقعه کربلاست که به پرده نقرهای راه یافت. این فیلم که در سطح بینالملل با عناوینی چون «حسین آنکه گفت نه» (Hussein Who Said No) در غرب و «القربان» در جهان عرب شناخته میشود، تلاشی بلندپروازانه برای به تصویر کشیدن یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین وقایع تاریخ اسلام است. «رستاخیز» با محوریت شخصیت «بُکیر بن حُر» (با بازی آرش آصفی)، پسرِ «حُرّ بن یزید ریاحی»، روایت خود را آغاز میکند. بُکیر که در آغاز، دل در گروی جاه و مقام دنیوی و همراهی با سپاه کوفه دارد، به تدریج و در مواجهه با حقیقتِ قیام امام حسین (ع) و یارانش، دچار تحولی درونی میشود. این تحول روانشناختی، موتور محرکه روایت است که در سه پرده تراژیک شکل میگیرد: از تلاش یزید (بابک حمیدیان) برای فریب و اخذ بیعت، خیانت کوفیان و محاصره کاروان امام توسط لشکر حرّ با بازی درخشان فرهاد قائمیان، تا سرانجام پیوستن حرّ به کاروان حق در کربلا. فیلم به زیبایی و با جزئیات بصری چشمگیر، وقایع را روایت میکند و تلاش دارد تا حس و حال آن دوران را به مخاطب منتقل سازد. این روایت، تنها به وقایع تاریخی بسنده نمیکند، بلکه به لایههای عمیقتر مفاهیم انسانی چون آزادی، ایثار و ایستادگی در برابر ظلم میپردازد.
«رستاخیز» نتیجه تلاش یک گروه حرفهای و بینالمللی است که توانست استانداردهای فنی سینمای ایران را ارتقا دهد. احمدرضا درویش، کارگردان و نویسندهای که پیش از این نیز با آثاری چون «دوئل» و «کیمیا» توانایی خود را در ساخت فیلمهای حماسی و تاریخی نشان داده بود، با «رستاخیز» گامی بلندتر برداشت. ژانر فیلم، مذهبی-تاریخی با گرایشهای حماسی و دراماتیک است که میتوانست با استقبال گستردهای از سوی مخاطبان مواجه شود.
موسیقی استفان واربک (برنده اسکار برای شکسپیر عاشق) با اجرای ارکستر فیلارمونیک بلژیک، تدوین طارق انور (نامزد اسکار برای سخنرانی پادشاه) و استفاده از جلوههای بصریCGI (تصاویر تولید شده توسط رایانه) در صحنههای لشکرکشی، لایههای عرفانی و حماسی فیلم را تقویت کرده و توازنی محتاطانه بین واقعنمایی تاریخی و باورپذیری سینمایی برقرار میکند. با این حال، بودجه قابل توجه و همکاری با عوامل خارجی، تنها بخشی از داستان «رستاخیز» است. نمایش چهره برخی از شخصیتهای معصوم، به ویژه حضرت ابوالفضل (ع) (بهادر زمانی)، به کانون جدال هنر و ایمان تبدیل شد. اعتراضات پس از اکران تیر ۱۳۹۴، منجر به توقیف ۹ ساله اثر گردید و پیشنهاد وزارت ارشاد برای «پوشاندن چهره با نور» از سوی کارگردان رد شد. این حواشی، بیش از آنکه از کیفیت فنی یا هنری فیلم بکاهد، به بحثهای گستردهای در فضای فرهنگی و مذهبی دامن زد و فیلم را به یکی از پرحاشیهترین آثار تاریخ سینمای ایران تبدیل کرد.
این فیلم از منظر فنی، اثری درخشان است. فیلمبرداری با کادری حرفهای، صحنههای نبرد را با جزئیاتی چشمگیر و با شکوه به تصویر کشیده است. طراحی صحنه و لباس، به خوبی توانسته فضایی باورپذیر از دوران صدر اسلام را بازسازی کند. با این حال، فیلم با وجود دستاوردهای فنی، از شکاف روایی رنج میبرد. پرده اول با تمرکز بر تحول بکیر، از ترمز داخلی قوی بهره میبرد و صحنه فریب او توسط یزید با نماهای بسته روانکاوانه، پیچیدگی قدرت را آشکار میکند. اما در پرده سوم، انتقال ناگهانی کانون روایت از بکیر به امام، انرژی دراماتیک را تحلیل میبرد. صحنههای نبرد با وجود طراحی صدای دالبی دیجیتال، فاقد هیجان روایتهای شفاهی شیعیان است و بازی دوگانه بابک حمیدیان (یزید/عبیدالله) اگرچه تکنیکی است، اما به پرداخت روانشناختی سطحی آنتاگونیستها منجر میشود. همچنین، فیلم گاهی در ریتم خود دچار افت میشود و برخی دیالوگها، به رغم تلاش برای حفظ ادبیات تاریخی، گاهی تصنعی به نظر میرسند.
«رستاخیز» با کسب ۸ سیمرغ بلورین از جشنواره فجر و جوایزی در جشنوارههای بغداد و نجف، به عنوان یک اثر سینمایی قابل توجه، که همت و تلاش فراوانی برای ساخت آن صرف شده، در تاریخ سینمای ایران ماندگار خواهد شد.