از طیب تا تهرانی مقدم در دومین روز از جشنواره مقاومت
مهدی صالحی
لبخند سبز - در دومین روز از هجدهمین جشنواره فیلم مقاومت که در باغ موزه دفاع مقدس برگزار میگردد به آثاری از بهروز افخمی، حسین میرزامحمدی، حسین دارابی، قربانعلی طاهرفر و بابک خواجهپاشا اختصاص داشت که در ادامه به نقد و بررسی فیلم های این کارگردانها خواهیم پرداخت
«صبح اعدام»
فیلم «صبح اعدام» روایت اعدام دو چهره ضد پهلوی (طیب و حاج اسماعیل) را با فرمی تجربی و شبه پادکست ارائه میدهد. بهروز افخمی با تکیه بر نریشن طولانی یک راوی زن و مصاحبه های تخیلی، داستان را پیش میبرد و از تصویرگری سینمایی فاصله میگیرد. این شیوه باعث شده فیلم بیشتر شبیه یک «پادکست سینمایی» با ریتم نامناسب باشد. هرچند بازی بازیگران غیرمشهور، فضای سیاه و سفید و نورپردازی زیبا از نقاط قوت است، اما ساختار طولانی و تاکید بیش از حد بر توضیح شفاهی، از قدرت قصه گویی افخمی کاسته است. نقد اصلی به انتخاب فرم غیرسنتی و عدم تعادل میان محتوا و اجرا باز میگردد.
«بازی خونی»
فیلم «بازی خونی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی، با محوریت قیام مردمی آمل در سال ۱۳۶۰ علیه گروهک های کمونیست، از نظر بصری و نورپردازی قابل قبول است، اما در پرداخت داستانی ضعف های جدی دارد. که میتوان به سوژه های سیاسی تکراری، عدم نمایش نقش مردم علیرغم عنوان «هزار سنگر» برای این روز، بازی های ضعیف، تدوین نامتعارف و ریتم کند اشاره کرد. فیلم با وجود تلاش برای اجتناب از شعارزدگی، به دلیل سیاست زدگی، شخصیت پردازی سطحی و کپی برداری از آثار مشابه مانند «ماجرای نیمروز» نتوانسته روایتی جذاب یا تاریخی دقیق ارائه دهد. برخی صحنه های اکشن و جغرافیای شهری از نقاط قوت محدود فیلم هستند.
خدای جنگ
«خدای جنگ» از حسین دارابی، فیلمی است که در مقایسه با آثار پیشین او مانند «مصلحت»، «غریب» و «مجنون»، ضعیفتر به نظر میرسد. این اثر درباره شهید حسن طهرانیمقدم، بیروح است و داستانش به گونهای پیش میرود که تداعیهای قهرمان مانند ساخت موشک برای انتقام بیش از حد اجبار آمیز است. ورود ناگهانی انفجار و تکرار آن، فضای فیلم را مخدوش کرده و نقش ساعد سهیلی را سرد و بیتفاوت نشان میدهد؛ در حالی که داریوش کاردان چهرهپردازی متفاوت و بازی قابل قبولی ارائه میدهد. موسیقی مسعود سخاوتدوست، به ویژه در سکانس مرگ نرگس، اثری تأثیرگذار دارد. استفاده از افکتهای صوتی و تصویری، هدف اصلی داستان درباره صنعت موشکی را از مسیر خارج کرده و اطلاعات جدیدی درباره حضور مستشاران لیبی در ایران ارائه میدهد. مشکلات ریتمی و سکانسهای طولانی نیز باعث کاهش تأثیرات عاطفی فیلم شدهاند. با این حال، نکات تازه درباره موشکسازی و دفاع افزوده شده است.
آپارتچی
فیلم آپاراتچی، نمونهای از سینمای ارگانی است که در شرایط ایدهآل ساخته شده. این فیلم که در تبریز جریان دارد اما با لهجه ترکی و دیالوگهای محدود ترکی جلوه میکند، موضوعی خاص را بدون هدر رفتن هزینه مطرح میسازد. ایده ابتدایی، پرداخت داستانی و اکثر بازیها قابل قبول اند؛ بهویژه پایان فیلم که با اشاره به منبع اقتباس اصلی، مستند بودن اثر را به رخ میکشد. اگرچه به عنوان نخستین تجربه کارگردانی قربانعلی طاهرفر، فیلم بیادعا و جالب است، اما کمبود شوخیهای متنوع و گرهگشایی قوی، نقطه ضعف آن محسوب میشود. «آپاراتچی» را میتوان عجیبترین اثر سالهای اخیر دانست؛ اثری که مضامین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معاصر را در قالب سادگی و شوخی به نمایش میگذارد و تصویری نو از شهید نوری ارائه میدهد. از دیگر نکات برجسته، بازی خوب بازیگران، لوکیشنهای جذاب و ایده آغازین فیلم است که اثری نوستالژی به تصویر میکشد.
در آغوش درخت
«در آغوش درخت» دومین فیلم سینمایی بابک خواجهپاشا است که در مقایسه با «آبی روشن» تجربه نخست او، از اهمیت خانوادگی فراتر میرود. فیلم با استفاده از لوکیشنهای زیبا در تبریز و لهجههای محلی، تلاش کرده تناقضهای زندگی شهری را نقد کند. محوریت داستان حفظ خانواده در برابر شرایط بحرانی، با روایت دراماتیک و حزنانگیز از جدایی و طلاق، پیام اجتماعی قویای ارائه میدهد. با وجود کلیشههای موجود در دیالوگها و بازیهای معمولی، بهرهگیری از نابازیگران و دقت در طراحی صحنه، فضایی واقعی و الهامبخش خلق کرده است. همچنین، صحنههای نمایشی و استفاده بیش از حد از تصاویر کارت پستالی، مانعی بر رسیدن پیام طبیعی فیلم شدهاند. در مجموع، اثر تلاشی مستند برای بازتاب تحولات خانوادگی و نشانگر عمق واقعی انسانی و ارزشهای اجتماعی در برابر فشارهای مدرن محسوب میشود.