لبخند سبز - «زعفرانیه ۱۴تیر» فیلمی با ژانر درام اجتماعی است که روایتِ یک خانواده مرفه شهری را در یک روز تولد – روز ۱۴تیر – به عنوان نقطه آغاز بحران انتخاب کرده است. داستان درباره خانواده «انوشه» است؛ مادری به نام میمنت که در روز تولدش، هنگامی که دخترش «ماهرخ» از سفر بازگشته، با مجموعهای از اتفاقات غیرمنتظره روبهرو میشود. این موقعیت، بستری ایجاد میکند برای واکاوی بحرانهای درونی خانواده و لایههای پنهان زندگی مرفه شهری.
از منظر فنی، فیلم از همان ابتدا با خلق فضایی بسته و متمرکز، مخاطب را در دل وضعیتِ خانواده قرار میدهد. برخی نقدها از تکلوکیشن بودنِ فیلم به عنوان نقطه قوت یاد کردهاند که تمرکز بر روابط انسانی را افزایش میدهد. ترکیب بازیگران مطرح – همچون مهدی هاشمی، نازنین بیاتی، هنگامه قاضیانی، لیندا کیانی – نیز به اعتبار اثر افزوده است
فیلمبرداری، طراحی صحنه و تدوین نیز در نقدها تحسین شدهاند برای اینکه فضای غالب را – فضای مرفه شهری و بحران فروخفته – قابل لمس کردهاند.
از منظر اجتماعی-فرهنگی، فیلم به خوبی لایههای طبقه مرفه ایرانی را بازمیکند، آنچه در ظاهر پرطمطراق است اما از درون دچار شکاف و بحران است. این نقد که زندگی سطح بالا لزوماً به معنای زندگی سالم نیست، در بطن روایت دیده میشود. همچنین فیلم تلاشی دارد تا نشان دهد بحران در خانوادههای مرفه نیز وجود دارد و نه فقط در طبقات پایینتر؛ این نکته به لحاظ دسترسی و نمایش، مهم است.
از منظر روانشناختی، شخصیتها با بحرانهای درونی مواجهاند: دختر بازگشته از سفر با رازهایی که به خانه میآورد، مادر که باید جشن تولد بگیرد اما درگیر رویدادی است، پدر و سایر اعضا که با فشارهای فردی و اجتماعی دست به گریباناند. این ساختار امکان گفتوگو درباره مضامین چون فشار انتظارات اجتماعی، سکوت خانوادگی، و زندگی دوگانه را فراهم میکند.
با این حال فیلم نیز دارای نقاط ضعفی است. اول اینکه برخی گفتارها از تأخیر اکران فیلم سخن گفتهاند؛ فیلم که در تولید ۱۳۹۷بوده است، پس از حدود ۷سال به اکران عمومی رسیده است. این تأخیر ممکن است ضربهای به طراوت روایت و ارتباط با زمان حال مخاطب زده باشد. دوم اینکه گرچه روایت خانواده مرفه قدرتمند است، اما برخی نقدها بر این نکته تأکید کردهاند که این دست موضوعات – شکافهای طبقه مرفه – در سینمای ایران پیشتر نیز دیده شده و فرم یا روایت در بعضی جاها چندان تازه به نظر نمیرسد. به عنوان مثال، نقدی با عنوان «ناسازگاری با فرهنگ ایرانی» به وجود زندگی اشرافی در میان نوکیسهها اشاره کرده و انتقاد کرده است که فیلم نتوانسته به اندازه کافی از آن فاصله بگیرد و تصویر انتقادی عمیقتری ارائه دهد.
سوم، از لحاظ روانشناختی و دراماتیک، برخی مخاطبان احساس کردهاند که اگرچه فیلم فضاسازی خوبی دارد، اما در بخش میانی، کشش دراماتیک فیلم کاهش مییابد و مخاطب ممکن است دچار افت ریتم شود. در بررسی گفته شده که فیلم «آرام، تکلوکیشن ولی جالب» است اما نه خالی از نقص.
همچنین از منظر فرهنگی، نقدهایی مطرح شدهاند که فیلم ممکن است در بازنمایی واقعیات طبقه مرفه دچار اغراق شده باشد یا به طور کامل بحرانهایشان را با عمق لازم کاوش نکرده باشد؛ یعنی نوعی سطحی ماندن در نقد اجتماعی دیده شده است.
در کل، «زعفرانیه ۱۴تیر» فیلمی است که با رویکردی معمایی – اجتماعی، تلاش میکند از ظرف یک خانواده مرفه، بحرانهای عمیقتر زندگی شهری ایران را بازخوانی کند. از منظر فنی، فیلم موفق است در خلق فضا، انتخاب بازیگر و طراحی بصری؛ از منظر اجتماعی-فرهنگی، به دغدغههای طبقه مرفه شهری میپردازد که کمتر سوژه پررنگی در سینمای جریان اصلی داشتهاند؛ از منظر روانشناختی، امکان بررسی روابط انسانی، سکوتها، و فشارهای درونی را فراهم میآورد. اما این موفقیتها با ولی همراهاند؛ تأخیر طولانی اکران، روایت نهچندان تازه از لحاظ مضمون، و برخی افتهای ریتم در بخشهایی از فیلم، باعث شدهاند که تجربه کامل فوران سینمایی را ایجاد نکنند. همچنین در حوزه نقد فرهنگی، شاید فیلم میتوانست عمیقتر وارد لایههای زیرین اعتراض به طبقه مرفه شود.
اگر بخواهم پیشنهاد بدهم، این است که مخاطب این فیلم را با دیدی باز از «فراتر از یک خانواده مرفه» ببیند؛ یعنی به نشانهها، صمتها، تضادها و لایههای زیرین نگاه کند. همچنین برای مقاله یا تحلیل، میتوان مقایسهای انجام داد میان این فیلم و سایر آثار مشابه در سینمای ایران که به بحران خانواده در طبقات مرفه پرداختهاند، تا ببینیم «زعفرانیه ۱۴تیر» در چه نقطهای ایستاده است.