لبخند سبز - فیلم «پوتینهای زنانه» در ژانر مستند تاریخی – روایی و با بهرهگیری از زیر ژانر پرتره جمعی به بازخوانی تجربه کمتر روایت شدۀ دختران خرمشهری در ماههای نخست جنگ میپردازد؛ زنانی که به فرمان شهید جهانآرا در روزهای آشفته آغازین، نگهبانی از مهمات سپاه را بر عهده گرفتند و در کنار مردان ایستادگی کردند. فیلم از دل روایتهای شخصی، اسناد آرشیوی و قطعات پویانمایی بخشی فراموششده از حافظۀ جنگ را احضار میکند و نشان میدهد چگونه حضور زنان در خرمشهر، صرفاً حمایتی یا پشتیبانی نبود بلکه نقشی مستقیم در دفاع مسلحانه از شهر داشت.
اثر با ریتمی مناسب و تدوینی حساب شده شکل گرفته است؛ جا به جایی میان تصاویر آرشیوی، پویانمایی و گفتوگوها روان است و تنش روزهای سقوط خرمشهر را منتقل میکند. استفاده از موسیقی متن نیز در خدمت فضا سازی است و ضرباهنگ رثایی اثر را تقویت میکند. با این حال، صداگذاری و انتخاب راوی نقطه ضعف مشخصی دارد: صدای بسیار جوان راوی با توجه به اینکه روایت از زبان زنی میانسال و شاهد عینی آن سالهاست نوعی ناهماهنگی احساسی ایجاد میکند و بخشی از باور پذیری لایه نخست را کاهش میدهد. با وجود این فیلم در سطح حسی موفق میشود حس اضطرار، دلهره و شجاعت روزهای نخست جنگ را بازآفرینی کند.
در لایه معنایی و روایی، فیلم موضوعی بکر را در مرکز خود قرار داده است: روایت زنانی که از کلیشههای رایج تصویر زن در جنگ فراتر میروند. «پوتینهای زنانه» تلاش میکند این روایت کمتر شنیده شده را با جزئیات انسانی گره بزند و از خلال خاطرات، گفتوگوها و اسناد، تصویری چند بعدی بسازد. ساختار زمانی فیلم از تولد راوی در سال ۱۳۳۹تا پایان جنگ به فیلم امکان میدهد لنگرگاه روایی مشخصی داشته باشد و سیر تاریخی شخصیتها قابل پیگیری باقی بماند. فیلم همچنین با استفاده بهجا از پویانمایی، شکافهای تصویری و فقدان اسناد از برخی مقاطع را پر میکند. بااینحال، استفاده ابزاری و نسبتاً تصنعی از برخی مصاحبهها، بهویژه تصاویر زنان بیحجاب در اوایل انقلاب که برای تأکید بر حضور زنان در جبهه به کار رفته، گاه از انسجام معنایی فیلم میکاهد و حس بازنمایی تحمیلی ایجاد میکند.
اما لایه درونی جایی است که فیلم ادعای اصلی خود را صورت بندی میکند: اینکه زنان خرمشهر در خط مقدم تاریخ مقاومت ایران جایگاهی دارند که کمتر درباره آن سخن گفته شده است. فیلم پرسش بنیادین خود را در اینجا میسازد؛ چرا این روایتها تا امروز در حاشیه ماندهاند؟ و چگونه میتوان میان روایت رسمی جنگ و روایت زیسته زنان توازن برقرار کرد؟ استعاره پوتینهای زنانه استعارهای از قدم گذاشتن در سرزمینی است که تا پیش از آن نماد مردانه جنگ تلقی میشد. فیلم در این لایه موفق است زیرا با وجود برخی ضعفها، معنایی بنیادین را احیا میکند: مقاومت، جنسیت نمیشناسد و تاریخ، چهرهی دیگری نیز دارد که باید دیده شود.
«پوتینهای زنانه» اگرچه از برخی محدودیتهای فرمی رنج میبرد اما در بازنمایی بخش مغفول حافظه جنگ ایران اثری مؤثر است؛ مستندی که میتواند مسیر تحلیلهای تازهای درباره نقش زنان در سالهای ۵۹تا ۶۱را بگشاید و نشان دهد تاریخ جنگ تنها در خطوط مقدم مردانه تعریف نمیشود.