لبخند سبز - «خاکِ رُسِ فشرده» در ژانر مستند محیط زیستی – تاریخی قرار میگیرد؛ مستندی که میان روایت تحول یک سرزمین و تجربه حسی ناشی از تصویر و صدا، پلی میزند. اثر با تکیه بر آرشیو، خاطرات جمعی و ثبت دگرگونیهای اجتماعی، زیر ژانر مستند تغییر و تحول اقلیمی – انسانی را تداعی میکند؛ جایی که سرگذشت یک روستا در برابر توسعه زیرساختی، بهانهای برای کاوش در این پرسش است که چگونه پیشرفت هم میتواند زخم بزند و هم آیندهای تازه بسازد.
داستان فیلم را میتوان در یک جمله خلاصه کرد: روایت قبل و بعد ساخت سد سنیسه در ایتالیا و تأثیری که این پروژه عظیم بر زندگی کشاورزان، بافت اجتماعی و سرنوشت سرزمینی گذاشت که امروز به پناهگاهی برای پرندگان و گردشگران بدل شده است.
فیلم بیش از آنکه به استدلال تکیه کند بر تجربه حسی بیننده بنا شده است. همان ثانیههای ابتدایی با تصاویر هوایی خیرهکننده و موسیقی شگفت انگیزی که چون نسیمی نامرئی بر قابها مینشیند، حس تماس با زمین را زنده میکند؛ گویی دوربین تودههای خاک رس فشرده را لمس میکند و مخاطب همراه با آن با پوست خود لرزش این تغییر را حس میکند. این افتتاحیه نه فقط یک معرفی بلکه دعوتی به مشارکت حسی در تاریخ یک سرزمین است.
در بطن روایت، صدای گوینده با ثبات و یکنواختی خود نقش یک لایه بیطرف را ایفا میکند؛ لایهای که اجازه میدهد انرژی احساسی از تصویر و صدا برخیزد نه از روایتگری. صداگذاری فیلم چنان دقیق طراحی شده که هر لحظه کیفیتی متفاوت دارد: صدای چرخهای تراکتور روی خاک قدیمی، موجی که بر دیواره سد جدید میخورد، بادهای بیقرار تابستانی و حتی سکوتهای کشدار معترضان. این ظرافت صوتی باعث میشود مخاطب فقط تماشاگر نباشد؛ او در دل واقعه حضور دارد، خاک زیر پایش تکان میخورد، آب تازهرسیده به سد در گوشش طنین میاندازد و فریادهای خاموش کشاورزان در او طنین باقی میگذارد.
قاببندیها نیز در خدمت همین تجربه حسیاند. فیلم ، خاک و آب را نه به عنوان عناصر فیزیکی بلکه بهعنوان شخصیتهای اصلی خود میسازد؛ خاکی که سالها محصول داده و آبی که روزی تهدید و امروز موهبت تلقی میشود. نورپردازی بهویژه در قابهایی که سایهها روی زمینهای خالی امتداد مییابند لایهای از غم و شکوه همزمان را تداعی میکند. «خاکِ رُسِ فشرده» در این لحظات تصویری نه تاریخ را نمایش میدهد، بلکه حسِ از دست دادن و سپس پذیرفتن را منتقل میکند.
با وجود روایت آرشیوی و تاریخی، فیلم دل در گرو یک پرسش حسی دارد: برای رسیدن به آینده چه چیزهایی را باید با دستهای خود رها کرد؟ کشاورزانی که زمینهای حاصلخیزشان را از دست دادند در برابر جامعهای که امروز از مزایای سد بهره میبرد؛ فاجعهای که زمان معنای آن را تغییر داده است. فیلم این دوگانگی را پاسخ نمیدهد بلکه اجازه میدهد مخاطب آن را تجربه کند؛ نه با عقل، بلکه با حواس.
در نهایت، «خاکِ رُسِ فشرده» نمونهای درخشان از مستندی است که موفق میشود تاریخ را از طریق لمس نگاه و صدا روایت کند. فیلم از منظر حسی خلاق، از منظر روایی منظم و از منظر تکنیکی قابلاتکا است و نشان میدهد چگونه یک منطقه میتواند از دل سوگواری برای گذشته، زیستبومی تازه خلق کند.