لبحند سبز - مستند «برای دخترم» روایت دختری روستایی است که میان سنت خانوادگی و رؤیای تحصیل، برای حق ادامه درس خواندن میایستد و داستان خود را روایت میکند.
«برای دخترم» در ژانر مستند اجتماعی کنشگرا قرار میگیرد؛ مستندی که هدفش نه صرفاً ثبت واقعیت بلکه ایجاد حساسیت اجتماعی نسبت به یک مسئله جاری است. فیلم بهخوبی در این چارچوب میگنجد زیرا مسئلهای بهظاهر ساده ادامه تحصیل یک دختر در کلاس هفتم را به نمادی از تبعیض ساختاری و فرهنگی بدل میکند.
فیلم با یک سوءبرداشت آگاهانه آغاز میشود؛ مخاطب ابتدا تصور میکند با داستان صالحیه، دختری که خانواده را ترک کرده، مواجه است. این تعلیق روایی بهتدریج به روایت شکریه ختم میشود؛ دختری که خود راوی داستان خویش است و آرزویی به غایت ابتدایی دارد، درس خواندن و معلم شدن. همین جابهجایی تمرکز، فیلم را از ملودرام فردی دور میکند و به بیانی اجتماعی نزدیک میسازد.
قدرت اصلی مستند در صدای راوی نهفته است. شکریه با زبانی ساده، بیادعا و شخصی، تجربهای را بازگو میکند که در برخی خانواده های روستایی آذربایجان غربی تکرار میشود؛ مخالفت پدر، نه بهعنوان یک شخصیت منفی مطلق، بلکه به مثابه نماینده یک نظام ارزشی سنتی تصویر میشود. همین پرهیز از شیطانسازی، امکان گفتوگوی اجتماعی را فراهم میکند.
از منظر تأثیر اجتماعی، «برای دخترم» مستندی آرام اما مؤثر است. فیلم تماشاگر را به خشم آنی تحریک نمیکند بلکه با همدلی تدریجی، نگرش او را تغییر میدهد. قاببندیهای دقیق، استفاده هوشمندانه از نور در فضای سرد و زمین برفی همه در خدمت برجسته سازی تنهایی و تعلیق زندگی شکریهاند. موسیقی متن کردی، نه تزئینی، بلکه مکمل حس مکان و هویت است و پیوند عاطفی مخاطب با روایت را تقویت میکند.
ریتم و تدوین مناسب، مانع از شعار زدگی میشود و فیلم را در محدوده تجربه زیسته نگه میدارد. «برای دخترم» راهحل ارائه نمیدهد و نسخه نمیپیچد؛ کنشگری آن در طرح پرسش است، چرا تحصیل هنوز برای برخی دختران یک امتیاز محسوب میشود، نه یک حق؟
در نهایت، این مستند بیش از آنکه درباره یک دختر باشد درباره جامعهای است که آیندهاش را در نقطهای میان سنت و آموزش معلق نگه داشته است. «برای دخترم» نشان میدهد که گاهی تغییر اجتماعی نه با فریاد بلکه با صدای آرام یک دختر در برف آغاز میشود.